از اين رو اين گونه نيست كه اگر خدا موهبتى را به كسى داد، او مجبور به استفاده نيكو از آن باشد. نحوه استفاده از موهبتها اختيارى است. اگر خدا مىخواست به اجبار همه انسانها را هدايت كند قدرت چنين كارى را داشت:
لَوْ يَشاءُ اللّهُ لَهَدَى النّاسَ جَمِيعاً؛1 اگر خدا مىخواست قطعاً تمام مردم را هدايت مىكرد.
اما انسان آفريده شده است تا با اختيار، مسير خود را انتخاب كند. لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ؛2 اگر خدا مىخواست، كارى مىكرد كه همه مردم به اجبار ايمان بياورند؛ اما چنين ايمانى ارزش ندارد.
خلاصه اين قسمت از بحث اين شد كه يك دسته از مواهب خدادادى اميرالمؤمنين(عليه السلام) در شخصيت ايشان تأثيرى نداشته و تنها جنبه فضل و تشريفى داشته است. اين دسته از فضايل محل بحث و اشكال نيست. دسته ديگر مواهبى هستند كه در شخصيت آن حضرت مؤثر بوده اند؛ مثل نورانيتى كه از آن برخوردار بودند و يا تربيتى كه از روز اول تولد از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) دريافت كردند. خود حضرت در اين باره مىفرمايد: من هنوز شيرخواره بودم كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تكفل مرا به عهده گرفتند و با آب دهان خود، مرا تغذيه كردند.3 بحث و اشكال درباره اين دسته از مواهب است. در مورد اين گونه مواهب توضيح داديم كه گرچه اصل موهبت، خدادادى و غير اكتسابى است، اما استفاده از آن در اختيار خود شخص است. فضيلت حضرت على(عليه السلام) اين بود كه به بهترين وجه از اين موهبت استفاده كرد و سر سوزنى از آن را هدر نداد. ممكن نبود كسى بهتر از اين از نعمتهاى
[1] رعد (13)، 31. [2] يونس (10)، 99. [3] ر.ك: نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، خطبه 234 (مشهور به خطبه قاصعه).