متأسفانه در بعضى از اقشار، نهادها و دستگاهها، كسانى قدر اين نعمت را درست ندانستند و نمىدانند و عظمت آن را درست درك نكردند و نمىكنند. آنان نه ارزش اسلام و احكام اسلامى را درست درك كردهاند و نه به قدر و اهميت رهبرى الهى و ولىّ فقيه پى برده اند. دشمن هم كه در مقابل اين حادثه عظيم جهانى، غافل گير شده و مترصد چنين فرصتى بود، در صدد برآمد كه با استفاده از اين عناصر ناآگاه يا خودفروخته، توطئهاى را انجام دهد تا شايد بتواند در درازمدت اين نظام را به زانو دربياورد و باز دوران جاهليت دينى را در اين كشور تجديد كند.
سياست جديد دشمن عليه نظام اسلامى
دشمنان براى نفوذ مجدد در كشور اسلامى ما فعاليتهاى مختلفى انجام دادند. آخرين نتايجى كه آنان از تجربيات خود در طول دو دهه اول انقلاب داشتند ـ به اضافه تجربياتى كه طىّ دو قرن گذشته در مورد كشورهاى اسلامى كسب كرده بودند ـ اين بود كه بايد عناصر سست عنصر داخلى را شناسايى كرده و روى آنها كار كنند و برخى از آنان را در درون دستگاه حاكمه كشور و مراكز سياست گذارى و اجرايى نفوذ دهند. اين مطالب تحليل شخصى محض نيست، بلكه مستنداتى غير قابل انكار دارد. در كنفرانسهايى كه در خارج، بين قشرهاى مختلف و طيف گستردهاى از ضد انقلاب كه شامل كمونيستها هم بوده، اين صحبتها مطرح شده است. در آن جا ابتدا اين مطلب از طرف كمونيستها مطرح شد، كه بايد در داخل حاكميت نظام، عناصرى را شناسايى كنيم كه روى دو عنوان تأكيد داشته باشند، يكى «صلح» و ديگرى «آزادى». گفتند در مقابل شعارهاى دينى و