چنين مىكرد آيا او خدا بود؟ حضرت عيسى(عليه السلام) چون «عبدالله» و بنده خالص خدا بود خدا نيز چنين مقامى به او داده بود كه مرده را زنده مىكرد و كور مادرزاد و فرد مبتلا به بيمارى پيسى را شفا مىداد. اينها به معناى خدا بودن حضرت عيسى(عليه السلام) نيست، بلكه كارى است كه به اجازه خدا انجام مىداد:
وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللّهِ؛1 من به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مىبخشم و مردگان را زنده مىگردانم.
اگر انجام اين امور به اذن خداى متعال شد ديگر به معناى ربوبيت نيست. ربوبيت اين است كه كسى از پيش خود و بدون ارتباط با خدا، مستقلا كارى انجام دهد. اگر چنين ادعايى درباره كسى شد شرك است. البته شرك انواع مختلفى دارد و اين نوع شرك، شرك در «ربوبيت تكوينى» است. نوع ديگرى از شرك، شرك در «ربوبيت تشريعى» است و آن اين است كه كسى معتقد باشد جز خدا كس ديگرى هم اصالتاً و در عرض خدا حق وضع قانون دارد. تصرف تكوينى در انسانهاى ديگر و نيز تصرف تشريعى، هر دو بايد به اذن خدا باشد و هر كدام از اينها را كه به اذن خدا ندانيم دچار شرك شده ايم. اعتقادى كه ما درباره پيغمبر و ائمه(عليهم السلام) داريم، كه مىتوانند مرده زنده كنند، مريض را شفا دهند و...، به اين صورت است كه همه اين كارها به اذن خدا انجام مىگيرد.
بعضى در پاسخ اين اشكال گفته اند، مقصود از اين كه امام شفا مىدهد، اين است كه امام دعا مىكند و از خدا شفا مىخواهد و خدا شفا مىدهد. گرچه با توجيهاتى ممكن است اين پاسخ را تلقى به قبول كرد، اما در هر