آن حرفى بزند، اما به هر حال در اين ميان كسى پيدا مىشود كه با صداى بلند بگويد: دموكراسى با اسلام نمىسازد. اسلام قائل به حاكميت مطلق «الله» است، در حالى كه دموكراسى به معناى حاكميت مطلقِ خواست و اراده «مردم» و «انسان» است؛ آن گاه چگونه مىتوان اين دو را با يكديگر جمع كرد؟! ولايت حضرت على(عليه السلام) يعنى تحقق بخشيدن به حكومت خداوند در ميان خلق. يا بايد حكومت خدا را پذيرفت يا حكومت مردم را:
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ. وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ؛1اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را نپرستيد، زيرا وى دشمن آشكار شما است؟ و اين كه مرا بپرستيد؛ اين است راه راست.
پرستش، سزاوار خداى يگانه است، و هر چه خلاف آن باشد بت پرستى است، خواه بت سنگى باشد، خواه بتى كه از خرما درست شده، يا بتى كه از گوشت و استخوان باشد. هر كسى غير از خدا پرستش شود بت است. ولايت حضرت على(عليه السلام) يعنى مظهر توحيد خالص، يعنى پرستش خداى يگانه، يعنى پذيرفتن تنها يك حاكميت و حكومت و آن هم حكومت الله؛ نه حكومت نخبگان، نه حكومت زورمداران، نه حكومت فريب كاران و نه حكومت مردم؛ فقط حكومت خدا. ما بايد خدا را بسيار شكر كنيم كه اين نعمت را به ما ارزانى داشته است: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ أَميرِالْمُؤْمِنينَ(عليه السلام)وَ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ(عليهم السلام).