اسلامى برقرار شود؛ باز هم صبر كردن و خون دل خوردن جا دارد تا چنين روزى فراهم شود. حضرت على(عليه السلام) نيز با علم امامتش مىدانست كه مردم روزى دوباره به حق بازخواهند گشت و نوبت او خواهد رسيد. از اين رو 25 سال صبر كرد تا روزى بيايد كه بتواند احكام دين را كامل اجرا كند و آب رفته را به جوى بازگرداند.
روزى صبر و روزى جنگ، چرا؟
سؤال ديگرى كه در اين جا مطرح مىشود اين است كه چرا حضرت على(عليه السلام) پس از دست يابى به خلافت تغيير روش داد و با مخالفان خود (اصحاب جمل، صفين و نهروان) مماشات نكرد و تقريباً تمام دوران حكومتش را به جنگ گذراند؟ اگر حضرت با آنها مماشات مىكرد و كمى حوصله به خرج مىداد، نه تنها اين همه خون و خون ريزى نمىشد، بلكه چه بسا خودش هم به شهادت نمىرسيد. زمينه ترور و شهادت آن حضرت را خوارج فراهم كردند؛ اگر با خوارج نمىجنگيد، شايد كسانى هم در صدد كشتن آن حضرت(عليه السلام) برنمى آمدند.
پاسخ اين است كه: حضرت على(عليه السلام) مىدانست كه پس از رسول الله(صلى الله عليه وآله) تنها نمونه حكومت معصوم و حكومت اسلامى تا ظهور حضرت ولى عصر ـ عجل اللّه فرجه الشريف ـ حكومت آن حضرت است. بنابراين آن حضرت بايد در دوران حكومت خود الگويى كامل از حكومت اسلامى به دنيا ارائه مىكرد؛ چرا كه در دوران سه خليفه قبلى چنين الگوى كاملى نشان داده نشده بود. به خصوص در زمان خليفه سوم، حكومت اسلامى با حكومتهاى سلطنتى و امپراتورى چندان تفاوتى نداشت؛ زيرا متصديان