ارضاى شهوات و خواستههاى نفسانى را فراهم كرد. از اين رو همه، پول و مال دنيا را دوست دارند. اما در اين ميان، عدهاى حاضرند با تظاهر به زهد و ساده زيستى، حتى از مال دنيا و زندگى راحت صرف نظر كنند تا به پست و مقام و محبوبيت برسند. كسانى تمام اموال خود را براى رسيدن به رياست خرج مىكنند، و حتى بعد از رسيدن به مقام نيز در پى جمع كردن مال دنيا نيستند و نفس رئيس بودن و برخوردارى از مقام براى آنها اهميت دارد. اصولا عشق به رياست بالاتر از عشق به پول است.
در هر صورت، اصلى ترين عامل مخالفت با اميرالمؤمنين(عليه السلام) ، بلكه مخالفت با حق را در طول تاريخ مىتوان حب دنيا، حب مال و حب رياست دانست. در اين جا مناسب است در اين زمينه به شواهدى نيز اشاره كنيم تا بحث صرفاً مبتنى بر ادعا و تحليل ذهنى نباشد.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) در خطبه سوم نهج البلاغه كه به «خطبه شقشقيه» معروف است، ضمن گلايه از كارهايى كه بعد از رحلت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) انجام گرفت و مصيبتهايى كه بر حضرت امير(عليه السلام) وارد شد، مىفرمايند: فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذىً وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً؛ بر تمام اين مصايب صبر كردم در حالى كه گويا خارى در چشم و استخوانى در گلو داشتم. سپس آن حضرت ادامه مىدهند: بعد از بيعت مردم با من نيز عدهاى بيعت را شكسته و بناى مخالفت و جنگ با مرا گذاشتند؛ مگر ايشان اين آيه شريفه را نشنيده بودند كه: تِلْكَ الدّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.1 سپس خود آن حضرت پاسخ مىدهند: بَلى! وَاللّهِ لَقَدْ
[1] قصص (28)، 83 : آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند، و فرجام [خوش] از آنِ پرهيزگاران است.