آيا در ظاهر نيز ارتداد و كفر حاصل مىشود يا نه، مسأله ديگرى است كه به فقه مربوط مىشود.
حقيقت ايمان و كفر، امرى قلبى و باطنى است. ممكن است كسى در ظاهر شهادتين را بر زبان جارى كند و احكام اسلام را نيز رعايت كند، اما با گفتن شهادتين به تنهايى و بدون التزام قلبى به لوازم آن، انسان اهل سعادت و نجات نخواهد شد. منافقان زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) شهادتين را مىگفتند، نماز هم مىخواندند، لكن قرآن مىفرمايد:
وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى؛1 منافقان با كسالت و بدون ميل و رغبت قلبى نماز مىخواندند.
اين اسلام ظاهرى است و تنها ثمره آن، جريان احكام ظاهرى اسلام بر شخص ـ نظير پاك بودن بدن، حفظ جان و نظاير آنها ـ است؛ البته تا زمانى كه شخص ضروريات اسلام را انكار نكند.
در ربوبيت تشريعى بحث اين است كه اگر كسى يقين داشته باشد كه حكمى از جانب خداوند صادر شده و با اين وجود در قلب خود آن را قبول نداشته باشد، چنين كسى حتى اگر اعتقاد خود را به زبان نياورد كافر است. چنين كسى مصداق آيه «نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض»2 است. قرآن در مورد كسانى كه تفكر «نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض» دارند، مىفرمايد: أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا؛3 آنان در حقيقت كافرند. اگر ايمان به احكام دين به دليل صدور آنها از جانب خدا باشد، اين ملاك در تمام احكام دين هست و از اين