حضرت را انكار كرده اى، بلكه امامت ساير انبيا(عليهم السلام) را نيز كه قرآن به آن تصريح كرده است، انكار كرده اى.
علاوه بر آياتى كه امامت را براى ديگر انبيا اثبات مىكند، اين مقام براى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز با آيات خاصى ثابت مىشود كه شايد صريح ترين آنها آيه «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»1 باشد. طبق اين آيه، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت به همه مؤمنان از خود ايشان اولى است و بر تصرفاتى كه هر كس مىتواند در زندگى و اموال خود داشته باشد، ولايت دارد. هم چنين به آيات ديگرى نيز در اين زمينه مىتوان اشاره كرد؛ مانند: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ،2 و نيز آياتى كه در آنها به طور مطلق امر به اطاعت از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شده است؛ مانند: أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ.3 معناى تمام اين آيات، اثبات مقام امامت براى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) است؛ ولى معاويه با جسارت كامل، مفاد تمام اين آيات را انكار مىكرد!
البته انكار معاويه به دليل آگاه نبودن او از اين آيات نبود، بلكه مىخواست در مقام بحث و جدل، چنين وانمود كند كه اگر من از چنين مسألهاى مطلع بودم و برايم به اثبات رسيده بود، با آن مخالفت نمىكردم و من نيز تسليم شما مىشدم. به عبارت ديگر، او جاهل نبود بلكه «تجاهل» مىكرد؛ و اين نيز يكى از شگردهاى شيطانى معاويه بود.
تجاهل، يكى از شگردهاى معاويه
از جمله موارد ديگرى كه معاويه چنين وانمود كرده كه اگر آگاه بود سرپيچى