اسم الکتاب : بهترین ها و بدترین ها از دیدگاه نهج البلاغه المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 55
جلوه اندوه و ترس در سيماي دوستان خدا
براي روشنتر شدن آثار خوف و اندوه اخروي و نقشي که توجه به آنها ميتواند در خودداري از گناه داشته باشد، کسي را در نظر بگيريد که عزيزي را از دست داده، و مثلاً به داغ فرزند مبتلا شده است. در چنين موقعيتي او چنان اندوهگين، محزون و سر در گريبان است که هيچ خوشي و لذتي برايش مفهوم ندارد. او در اوج گرسنگي نيز به غذا ميل ندارد و لذت آن را درک نميکند و با اکراه غذاي اندکي ميخورد؛ چه رسد که به لذتهاي ديگر توجه داشته باشد. يا کسي را در نظر بگيريد که دشمنْ او را تعقيب ميکند و جانش در خطر است، و تنها دغدغهاش اين است که از مهلکه بگريزد. چنين کسي در آن حال به خوردن و آشاميدن و ديگر لذتها هيچ تمايلي ندارد. او سردي و گرمي هوا يا گرسنگي و تشنگي را اصلاً احساس نميکند.
باري، اندوه و خوف دربارة آخرت را بايد چنان در خودمان زنده و برجسته نگاه داريم که لذتها و امور دنيايي نتوانند ما را مجذوب خويش سازند. طبيعي است وقتي توجه به لذتهاي دنيا کاسته شد، ميل و علاقه به آنها نيز کاهش مييابد و زمينة سرمست شدن از لذتهاي دنيا از بين ميرود. از اين روي، برخلاف کساني که وقتي ميخواهند شادي و خوشحالي خود را نشان دهند، قهقهه سرميدهند، اولياي خدا در اوج شادي، تبسم ميکنند. براي مثال، ابراهيم بن عباس در شمار ويژگيهاي متعالي اخلاقي و رفتاري امام رضا(عليه السلام) ميگويد:
وَلَا رَأَيْتُهُ يُقَهْقِهُ فِي ضِحْكِهِ بَلْ كَانَ ضِحْكُهُ التَّبَسُّمَ؛[1] هرگز نديدم که آن حضرت در خندهاش قهقهه زند؛ بلکه خندة ايشان تبسم بود.
بنابراين بايد بکوشيم که فريفته و سرمست لذتهاي دنيا نشويم و آنها را اصيل ندانيم؛ زيرا در اين صورت لذتجوييهاي دنيوي حجاب دل ما ميشوند و باعث کورگشتن