اسم الکتاب : بهترین ها و بدترین ها از دیدگاه نهج البلاغه المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 259
عدم کفايت معرفت و اسلام ظاهري براي نيل به سعادت
گفتن شهادتين و ادعاي اسلام اگر با عمل و تصديق قلبي همراه نشود، موجب نجات انسان و نيل به سعادت نميگردد. با اسلام ظاهري، انسان بهظاهر وارد جرگة مسلمانان ميشود و بايد در پي آن، ايمان و اعتقاد قلبي و عمل نيز تحقق يابد. صِرف اينكه انسان خدا و پيامبر را بشناسد بسنده نيست؛ زيرا فرعون نيز از اين سطح شناخت برخوردار بود و از اين روي حضرت موسي(عليه السلام) خطاب به وي فرمود:
قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصَائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً؛[1] گفت: هر آينه ميداني که اينها [نشانهها] را جز خداوند آسمانها و زمين نفرستاده است. حجتهايي روشن و هويدا [که بدانها حق را دريابيد] و همانا من تو را اي فرعون، هلاک شده ميدانم.
حضرت موسي(عليه السلام) با تأکيد (که با «لام» و «قد» صورت گرفته) ميفرمايد: اي فرعون، تو ميداني معجزاتي که من آوردهام ساختة خداي آسمانها و زمين است و تدبير عالم به دست اوست و او همهکاره است. همچنين ميداني که من، يعني آورندة اين معجزات، پيامبر و فرستادة خدايم. اما فرعون گرچه چنين معرفتي داشت، مشرک و کافر بود و از ايمان بيبهره بود؛ زيرا ايمان غير از دانستن، و عبارت است از باور و حالت رواني و قلبي تسليم و پذيرش خداوند و دستورات او، که پس از اين تسليم قلبي، انسان دانستههاي خود را ملاک رفتار خود قرار ميدهد و به مقتضاي آن عمل ميکند، و در نتيجه رفتارش همسو با همان دانستهها و ايمان قلبياش ميشود.
سرپيچي مسلمانان سستعنصر از دستورات رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
در صدر اسلام برخي چون ديدند حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) ادعاي پيغمبري دارد و براي