بعيد نيست افرادى با نظر ابتدايى آنها را تبرئه كرده و همه گناه را بر دوش طبقه مستكبر و زورگو بگذارند؛ چرا كه ستمگران، پيشگامان مفاسد اجتماعىاند و طبقه ضعيف را به دنبال خود مىكشند.
قرآن كريم از استمرار اين طبقهبندى استكبار و استضعافـ تا جهنم خبر مىدهد و با توجه دادن مردم به «بيزارى جستن» پيروانِ سبكمغز از سران تبهكار، به دنبال تبرّى آنان از پيروان، ايشان را از عواقب شوم و زشت تبعيت كوركورانه برحذر مىدارد:
در مقابل، استكبارپيشگان در پاسخ پيروان كوتاهفكر خود منطق شيطان را به كار برده و با اشاره به تسلط نداشتن خود بر آنها، كار خود را در وسوسه و اغواگرى منحصر مىكنند.[2] مستضعفان پس از نوميدى از اين مجادله، دستى را كه مىبايست در دنيا به سوى خدا دراز مىكردند، بلند كرده و عذاب دوچندان را براى آنان مىطلبند.[3] پاسخى كه از خداى تعالى
[1] بقره (2)، 166 ـ 167. [2] گفتوگوى شيطان با تبهكاران در آيه 22 سوره ابراهيم بيان شده است. همچنين توجه به گفت و گوى دو طبقه پيشوايان گمراهى و پيروانشان در جهنم ضرورى است. براى نمونه: «وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض يَتَساءَلُونَ * قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ * قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ * وَما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطان بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ * فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنّا لَذائِقُونَ * فَأَغْوَيْناكُمْ إِنّا كُنّا غاوِينَ * فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ * إِنّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ». صافات (37)، 27 ـ 34؛ اعراف (7)، 38؛ سبأ (34)، 31 ـ 33؛ ص (38)، 56 ـ 64؛ شعراء (26)، 96 ـ 102 و... [3] اعراف (7)، 38.