آزمون، از نتيجه آن آگاه است؛ ولى موجوداتى را كه راهشان دو سويه است و توان ترقى و تنزل، هر دو را دارند، در شرايط خاصى قرار مىدهد تا زمينه گزينش برايشان فراهم شود و از اين رهگذر به كمال ممكن برسند.
البته اين مفهوم و مفاهيمى از اين قبيل را خداوند براى فهم ما در چنين قالبهايى ريخته است؛ از اين رو از جهات ادبى و بررسى جنبههاى حقيقى و استعارى و كنايى جاى دقت هست؛ ولى شرح و بسط آن در اين مقال نمىگنجد.
بايد توجه داشت كه در اين گونه موارد، براى انتساب اين مفاهيم به خداوند، لوازم مادى آن نبايد لحاظ شود. براى مثال «رحمت» از صفاتى است كه در مورد خداى تعالى به كار رفته است؛ ولى ما نمىتوانيم آثار مادى آن كه جنبههاى انفعالى و اثرپذيرى است، به خداوند نسبت دهيم. انسان با ديدن صحنهاى رقّت آور (همچون تهيدستى كه به دليل نياز به لقمهاى نان توان حركت ندارد و يا بيمارى كه از شدت رنج به خود مىپيچد) تحت تاثير قرار مىگيرد، دلش مىسوزد و درصدد رفع مشكل برمىآيد؛ اما در خداوند متعال چنين حالتى وجود ندارد؛ بلكه لازمه آن حالت كه «رفع نياز نيازمند و كمك به درمانده» است، مورد نظر است. و خداوند بدون آن مقدمات انفعالى، كاستىها و نارسايىهاى بندگانش را رفع مىكند.
«امتحان» نيز به معناى كشف مجهول براى خداوند نيست و به منظور «جدا كردن نيكان از بدها»[1] انجام مىگيرد؛ هرچند از پيش كاملا از نتيجه
[1] «ما كانَ اللهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ...»؛ خداوند مؤمنان را بر آنچه شما بر آن هستيد رها نمىكند تا اينكه آلوده و پليد را از پاك و پاكيزه جدا سازد. آل عمران (3)، 179.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در مواردى از جمله خطبه غدير، به اين سنت الاهى اشاره فرمودند:
«معاشر الناس، ان الله عز و جل لم يكن يذركم على ما انتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب...»؛ بحارالانوار، ج 37، ص 204 ـ 217، از احتجاج، ص 66 ـ 58.