نام «جن» ياد فرموده است و هرجا سخن از پاداش و كيفر به ميان مىآيد، جن و انس مخاطب هستند؛ مانند:
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِْنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيوةُ الدُّنْيا وَشَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ[1]؛ اى گروه جن و انسان! آيا پيامبرانى از (جنسِ) خودتان براى بازگو كردن آيات من و ترساندن شما از ملاقات چنين روزى، به سوىتان نيامد؟ (در پاسخ) گفتند: ما عليه خود گواهى مىدهيم. (اينان را) دنيا فريبشان داد و عليه خود گواهى دادند كه كفر ورزيدهاند.
درباره ويژگىهاى جن، چگونگى زندگى آنها و آنچه به ايشان مربوط مىشود ـ غير از آنچه در قرآن كريم ديده مىشود ـ[2] با بررسى دقيقِ احاديث اهلبيت(عليهم السلام) مىتوان به اطلاعات قابل توجهى دست يافت؛[3]ولى چون سر و كارى با آنها نداريم، فعلا به بحث و بررسى در اين زمينه نيازى نيست. آنچه براى ما مهم است، توجه به «در معرض امتحان بودن» ما است.
معناى آزمايش الاهى
واضح است كه براى خداى تعالى، چيز مجهولى وجود ندارد و پيش از
[1] انعام (6)، 130. [2] از اين طايفه، 29 بار در قرآن در دو قالب «جنّ» و «جانّ» ياد شده و در تفاسير نكاتى ذيل آيات مربوط بيان شده است. ضمن اينكه هفتاد و دومين سوره قرآن كريم به نام «جن» است. [3] در اين مورد روايات فراوانى در ابواب مختلف به طور پراكنده وجود دارد؛ ولى جلد 63 بحارالانوار، ص 42 تا آخر به آنها اختصاص يافته است؛ باب 2: حقيقة الجن و احوالهم، پس از آيات، مشتمل بر 118 حديث؛ باب 3: ذكر ابليس و قصصه، پس از آيات مشتمل بر 177 حديث؛ آنگاه «تتمّه» از ص 283 تا 347 مشتمل بر تحقيقاتى سودمند است.