عَوَائِدِ بَرَكَتِهَا، فَأَصْبَحُوا فِي نِعْمَتِهَا غَرِقِينَ، وَفِي خُضْرَةِ عَيْشِهَا فَكِهِينَ[1] قَدْ تَرَبَّعَتِ[2] الاُْمُورُ بِهِمْ فِي ظِلِّ سُلْطَان قَاهِر، وَآوَتْهُمُ الْحَالُ إِلَى كَنَفِ[3] عِزّ غَالِب، وَتَعَطَّفَتِ[4] الاُْمُورُ عَلَيْهِمْ فِي ذُرَى[5] مُلْك ثَابِت، فَهُمْ حُكَّامٌ عَلَى الْعَالَمِينَ، وَمُلُوكٌ فِي أَطْرَافِ الاَْرَضِينَ، يَمْلِكُونَ الاُْمُورَ عَلَى مَنْ كَانَ يَمْلِكُهَا عَلَيْهِمْ وَيُمْضُونَ الاَْحْكَامَ فِيمَنْ كَانَ يُمْضِيهَا فِيهِمْ، لاَ تُغْمَزُ[6] لَهُمْ قَنَاةٌ[7] وَلاَ تُقْرَعُ[8] لَهُمْ صَفَاةٌ[9]؛ به نعمتهاى (بىشمار) الاهى بر آنان بنگريد، آن هنگام كه پيامبرى (عظيمالشأن(صلى الله عليه وآله)) را به سوى ايشان برانگيخت و آنان را فرمانبردار آيين او گردانيد، و صفاى دل آنها را بر اساس دعوت (مبارك) او گرد آورد. در نتيجه، نعمت الاهى بال بزرگوارى خود را بر آنها بگسترانيد و نهرهاى بركات را بر آنها جارى ساخت. و آن شريعت[10] مقدس با
[1] شادمان و متنعّم. همان. [2] به كام بودن روزگار، و اعتدال امور. همان. [3] بال پرنده «كنف» اوست، و مقصود از كنف خداوند، رحمت و پردهپوشى و نگهدارى از سوى حقتعالى است. المعجم الوسيط، ص 801. [4] «عطف كل شىء جانبُه» (همان، ص 608)؛از اين رو منظور از تعطّفِ امور، روى آوردن جوانب مختلف آن است. [5] ذِروه، و ذُروه بالاى هر چيزى را مىگويند و جمع آن «ذُرى» است. همان، ص 312. [6] غمز در لغت، به معناى وارسى به منظور اطمينان از كارآمد بودن چيزى را مىگويند. همان، ص 661. [7] قناة نيز، به معناى نيزه است. همان. [8] قرع، به معناى ضرب است. همان، ص 728. [9] صفاة، به معناى سنگ است (و ظاهراً معناى عبارت، سنگ زدن و به عبارت ديگر پرتاب سنگ است). همان. [10] ملّت در اصطلاح قرآن و حديث، غير از اصطلاح رايج در فرهنگ فارسى به معناى «مردم» است. اين تعبير پانزده بار در چهار قالب در قرآن كريم ديده مىشود، و در همه آنها «آيين و شريعت» مراد است. در هشت مورد از موارد پانزدهگانه، نام مبارك حضرت ابراهيم(عليه السلام)ديده مىشود و خداوند از شريعت پاك حضرت با تجليل ياد فرموده است: مانند: «وَمَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للهِِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَاتَّخَذَ اللهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلاً»؛ نساء (4)، 125.