بيش از ديگران نظم را رعايت مىكردند. نزديك اذان نگاهشان به ساعت بود و هنگام نماز، گفتوگو را رها كرده، به اداى فريضه الاهى مىپرداختند و پس از آن، بحث را پى مىگرفتند.
تجاوز نكردن به حقوق ديگران
چه زيباست، عزم راسخ در پرهيز از ستم، و چه افتخارآميز است سخنان نورانى و حياتبخش اميرالمؤمنين(عليه السلام) در خطبه بليغى كه در بيزارى از ظلم ايراد فرمودند:
در ادامه، پس از اشاره به جريان معروف برادرشان، عقيل و آهن گداخته، گرفتن دانه از دهان مورچه را اينگونه زيبا به تصوير كشيدند:
وَاللهِ لَو اُعْطيتُ الاقالِيمَ السَّبعةَ بما تحتَ أَفلاكِها عَلى اَنْ اَعْصِى اللهَ في نَملة اَسْلُبُها جُلْبَ شَعيرة، ما فَعَلْتُهُ؛ بخدا سوگند اگر همه اقليمهاى هفتگانه را با همه آنچه در زير افلاك آنهاست به من بدهند در مقابل اينكه نافرمانى خدا كنم درباره مورچهاى به اينكه پوست جوى را از آن بگيرم چنين كارى را نخواهم كرد!
آنگاه امام(عليه السلام) با تأكيدى دلنشين، بىاعتبارى دنيا و تعلق نداشتن نفس مقدسشان به نعمتهاى زايل شدنى دنيا، سخن به انجام بردند.[1]
[1] نهجالبلاغه، خطبه 215 (224). البته اشاره به نكات زيباى خطبه و توضيح مختصر آن، توفيق ديگرى مىطلبد.