جار و مجرور بر متعلق، افاده حصر مىكند. به تعبير ديگر، اطمينان خاطر و آرامش دل، معلول ذكر خدا است. آنگاه وقتى آن جمله را با جمله «اطْمَئِنَّ عِنْدَ ذِكْرِي» مقايسه مىكنيم، به نوعى تقابل ميان آن دو تداعى مىشود؛ چون برخلاف جمله اول، در جمله اخير كه در آن به تحصيل آرامش و اطمينان به هنگام ذكر خدا توصيه مىشود، اطمينان معلول ذكر نيست. اما دقت در آن دو جمله، هرگونه تقابلى را منتفى مىسازد و براى ما آشكار مىكند كه آن دو جمله، به وجود مراتب براى ذكر و اطمينان به خدا اشاره دارند. چنانكه گفتيم، ذكر خدا داراى مراتب است و وقتى انسان به مرتبهاى از ذكر پرداخت و كوشيد توجه قلبى به خداوند پيدا كند، زمينه بيشترى براى دريافت مراتب بالاترِ ذكر را به دست مىآورد. او بر اثر مداومت بر ذكر خدا و با عنايت الاهى به مرتبه عالى ذكر مىرسد و در پرتو آن، احساس آرامش و اطمينان به خدا مىكند. اين همان مرتبه از ذكر است كه امير مؤمنان(عليه السلام) در مناجات شعبانيه از خداوند درخواست مىكند كه به ايشان افاضه و الهام كند:
وَأَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ؛ خداوندا! به من، واله و حيران گشتنِ در ياد خود را الهام كن.
همچنين آن دو جمله، به دو مرتبه از اطمينان و آرامش به خدا اشاره دارد. مرتبه اول و مرتبه فروترِ آرامش و اطمينان كه در توصيه خداوند به حضرت موسى(عليه السلام) در حديث قدسى به همراه مرتبه فروتر ذكر آمده، همان آرامش و اطمينانى است كه انسان با تمركز حواس و كنار نهادن تشويش خاطر، در هنگام ذكر در خود پديد مىآورد. اما مرتبه عالى اطمينان