وَقالُوا أَإِذا كُنّا عِظاماً وَرُفاتاً أَإِنّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً؛[1] و گفتند: آيا وقتى استخوان و خاك شديم، به آفرينشى جديد برانگيخته مىشويم؟وَضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَنَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَهِيَ رَمِيمٌ؛[2] و براى ما مَثَلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد، گفت: چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را زندگى مىبخشد؟
روشهاى پاسدارى از دين و ارزشها
و اما اكنون بايد ببينيم راه مقابله با اين دسايس دشمنان چيست و كسانى كه دغدغه دين و حفظ و بقاى اسلام را دارند، در مقابل اين ترفندها بايد چه اقداماتى انجام دهند تا دين در جامعه باقى بماند و ايمان و اعتقاد مردم حفظ شود و دچار تزلزل نگردد.
به نظر مىرسد طبيعتاً همانگونه كه دشمنان براى تخريب ايمان و اعتقاد جامعه از دو راه «نظرى» و «عملى» وارد مىشوند، جبهه حق و مؤمنان نيز بايد روى همين دو بعد سرمايهگذارى نمايند و كار كنند. گرچه در اين زمينه، هر دو بعد نظرى و عملى بسيار مهم و اساسى هستند، اما آنچه كه ما در اين بحث بيشتر مىخواهيم بر روى آن تأكيد كنيم، مسأله بعد «شناختى» و «نظرى» است، زيرا بُعد عملى آن مربوط به دستگاههاى اجرائى است.
به طور قطع، يكى از اقدامات مهمى كه براى تقويت ايمان و اعتقاد مردم و جامعه و جلوگيرى از تضعيف و تخريب آن بايد انجام گيرد، تقويت بُعد شناختى و معرفتى جامعه است. پيامبران الهى نيز در طول تاريخ بدين امر اهتمام فراوان داشتهاند و يكى از رئوس كارهايشان همين بوده كه با تبيين منطقى و مستدل معارف دين، ايمان و اعتقاد دينى را در مردم ايجاد و تقويت نمايند.