اگر ما به ماهيت نماز پىبرده و درست از آن بهره ببريم، ديگر در ما آلودگى باقى نمىماند، ولى متأسفانه ما قدر نماز را نمىدانيم و آن را سرسرى مىگيريم؛ لذا هيچ فايدهاى به حالمان نمىبخشد. پس نكته دوم اين است كه در اهميّت و آثار ارزشمند نماز بيانديشيم، تا پى ببريم به اينكه با اين نمازهاى فاقد حال و توجه و حضور قلب، خود را از چه فوايد و بركاتى محروم ساختهايم.
وقتى دو ركعت نماز موجب مىگردد، همه گناهان انسان آمرزيده شود، پايدارى در انجام نمازهاى شايسته و درخور پذيرش الهى، انسان را به والاترين درجات «قرب الى اللّه» نايل مىكند. حال با توجه به اين نكات، چيزى جز ندامت و پشيمانى و حسرت در اثر از دست دادن آن منافع كلان، براى ما باقى نمىماند.
وقتى ما صد تومان از دست مىدهيم حواسمان پرت مىشود و اگر گوهر گرانبهايى و يا يك انگشتر، به ارزش صد هزار تومان، گم كنيم، تا مدتى آشفته خاطر مىگرديم و شبها خوابمان نمىبرد؛ اين در حالى است كه دو ركعت نمازى را كه به همه دنيا و لذّتهاى آن مىارزد، از دست مىدهيم و ناراحت نمىگرديم!
اى كاش، مىدانستيم اولياى خدا چه بهرههايى از نماز مىبرند: برخى بزرگان مىفرمودند ـ شايد اين مطلب مضمون برخى روايات نيز باشد ـ اگر پادشاهان دنيا مىدانستند نماز خواندن چه لذّتى دارد، دست از سلطنت مىكشيدند و به نماز روى مىآوردند. (از اين لحن و سخن بر مىآيد كه خودشان به اين درجه از معرفت دست يافته بودند).
ما شبانهروز چقدر تلاش مىكنيم به لذّتهايى دست يابيم، حال اين لذتها ممكن است از طريق خوراك و پوشاك تأمين گردد و ممكن است از راههاى ديگر. گاهى سالها زحمت مىكشيم و مقدّماتى را فراهم مىسازيم تا به لذتى برسيم؛ آن عالم مىفرمايد: تمام لذّتهايى كه براى سلاطين وجود دارد، در برابر لذّتى كه انسان مؤمن از دو ركعت نماز مىبرد، ناچيز است؛ اما آنها به لذّتهاى مادّى دلخوشند و از لذّت مناجات با خدا خبر ندارند.
براى جبران زيانهاى گذشته و استفاده بهتر از نماز و نيز از دست ندادن بركات و منافع مناجات با خدا، بايد از نكات و دستورالعملهايى كه در روايات و كلمات علما و اولياى خدا و