پس، از مهمترين مراتب ايمان اين است كه انسان به تقديرات الهى، هر چند ناخوشايند باشد، علاوه بر صبر و تحمل، رضايت دهد؛ لذا خداوند مىفرمايد: «محبوبترين كارها نزد من توكّل است و بعد از آن رضايت به آنچه تقدير كردهام»
اين بدان معناست كه رضا از توكّل والاتر است: توكل يعنى انسان در كارها از خدا كمك بخواهد و بر او اعتماد كند كه اين همان استعانت باللّه است: «اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينُ»
اما مقام دوّم اين است كه به آنچه خدا انجام داده، راضى و خرسند باشيم، نه اينكه تلاش كنيم چيز ديگرى واقع گردد.
آنچهگفتيم بدان معنا نيست كه انسان دست از تلاش بردارد، بلكه تلاش كردن، خود جزو عوامل تقدير الهى به شمار مىرود. منظور اين است كه به آنچه واقع شده راضى باشيم، چه تلاش ما در پيدايش آن نقش داشته باشد و چه عوامل ديگر، و اين معنا وقتى حاصل مىشود كه انسان بداند هر حادثهاى بر حكمتى استوار است.
خيرخواهى خدا براى انسان
در حديث قدسى خداوند خطاب به حضرت موسى مىفرمايد:
اى موسى بنده مؤمن، محبوبترين مخلوق من است و اگر گرفتارى و ابتلايى بر او پيش مىآورم، خير او در آن است و او را از چيزى باز مىدارم كه خير او در آن است و من به آنچه به صلاح و مصلحت بندهام است، آگاهترم.
مسلّماً اگر ما كسى را دوست بداريم، راضى نمىشويم ناراحتى و گرفتارى بر او پيش آيد، پس اگر خداوند بندهاش را به مصيبتها و گرفتاريها مبتلا مىسازد، به جهت دشمنى با او نيست، بلكه براى اين است كه خير و صلاح او در آن مصائب و گرفتارىهاست. مادرى كه بچهاش مريض است، اگر فرزندش را از خوردن بعضى خوردنىها باز مىدارد و يا داروهاى تلخ وبد مزه به او مىخوراند، به جهت دشمنى با او نيست، بلكه كار او از روى محبت وعلاقه به فرزندش است؛ خدا نيز چنين است.