ايجابى به شمار مىآيد و در عين حال جهت سلبى او نيز اهميت زيادى دارد، چون انسانرا بر انجام كارهاى اثباتى و پيشبرد برنامههاى مثبت، موفق مىسازد (اگر انسان ازكارهاى منفى خوددارى نكند، نمىتواند كارهاى ايجابى و مثبت را انجام دهد). بنابر اين انسان در آغاز بايد بينديشد كه چه كارهايى را بايد انجام دهد و از چه كارهايى بايد خود دارى كند.
سراسر فقه و كتابهاى اخلاقى ما مملوّ از كارهايى است كه بايد انجام داد و نيز كارهايى كه بايد از آنها اجتناب جست و بين اين كارهاى ايجابى و سلبى يك نوع تأثير و تأثر و عليّت و معلوليّت وجود دارد، يعنى انجام دادن كارى به انسان كمك مىكند كه بر انجام كار سنگينتر موفق شود. ترك برخى از چيزها موجب مىگردد كه انسان بتواند از كارهاى سلبى مشكلتر اجتناب جويد، يا ترك برخى چيزها به انسان كمك مىكند كه راحتتر وظايف ايجابىاش را انجام دهد.
آنچه در تربيت مهمّ است و از مربّى مىتوان استفاده كرد، آموختن اين فرمول است كه با انجام چه كارهايى انسان به راحتى مىتواند به كارهاى سختتر و پيچيدهتر بپردازد. هنرمربى در اين است كه به انسان بياموزد از كار آسان و راحت شروع كند كه با انجام آن، برانجام كارهاى بزرگتر و سنگينتر موفق گردد. بسيار مهمّ است كه او بداند از كجا شروعكند، تا بر انجام كارهاى بزرگتر موفّق شود: بسا كارهاى بزرگى كه انسان به اهميت وارزشش پى برده است، ولى توان انجامش را ندارد. براى مثال همه مىدانيم خيلى خوباست كه موفق شويم شبى هزار ركعت نماز بخوانيم، اما اين كار از ما ساخته نيست، نهوقت به ما اجازه مىدهد و نه قدرت بدنى كافى داريم و نه ساير شرايط فراهم است. و نيز مىدانيم خيلى خوب است انسان لحظهاى از خدا غافل نشود، ولى چنين چيزى براى هر كس ميسر نيست.
اگر انسان در زندگى برنامه منظّمى داشته باشد و از نقطه مناسبى شروع كند، با انجام و تكرار كارهاى ابتدايى و ساده و راحتتر، و مداومت بر آنها، توان انجام كارهاى مهمتر را نيز در خود مىيابد.