انسان پس از اينكه پى برد، مسير تكاملى خويش را بايد با اراده برگزيند و با سعىو كوشش خود آنرا بپيمايد و نيز پىبرد كه هدف اصلى از آفرينش انسان و بالاترين كمالى كهاو بدان دست مىيابد قرب به خداوند متعال است، ناگزير درصدد بر مىآيد كه راه رسيدنبه آنرا بشناسد و سعى مىكند با تدوين برنامهاى صحيح و كامل، مسير تقرب به خداوندرا طىّ كند. اين برنامه از دو بخش اساسى تشكيل مىشود: يك بخش مربوط به فعاليتهاى اثباتى و ايجابى است، يعنى كارهايى كه در خارج بايد انجام گيرد و بخش ديگر مربوطبه جنبههاى سلبى و كارهايى است كه بايد از آنها خوددارى كرد و هر دو از اهميّتبهسزايى برخوردارند. البته كارهاى اثباتى موجب پيشرفت و ترقى انسان مىگرددو در جازدن او را به پيش نمىبرد، ولى چه بسا ترك و خوددارى، به يك معنا عمل