زندگى خوب و مرفه استخدام مىكنيم! شب قدر به اندازه يك خانه براى ما ارزش ندارد؛ اين نشانه اين است كه ما امور اخروى را براى دنيايمان مىخواهيم. به تعبير ديگر، بر اين باوريم كه اصالت با دنياست و دنيا نقد است و نبايد از دست داد. اما اولياى خدا آخرت را نيز نقد مىدانند.
كسى كه صبح به دنبال كار مىرود، تا از حاصل دسترنج خود غذا تهيه كند، نمىگويد فعلا نقد را از دست نمىدهم، راحتى و آسايش را بر مىگزينم و به دنبال زحمت و رنج نمىروم، بلكه انسانهاى عاقل در زندگى كار مىكنند براى اينكه به نتيجه آن دست يابند، چه آن نتيجه زود به دست آيد و چه دير؛ مهمّ دستيابى به آن نتيجه است. انسان به دانشگاه مىرود تا بعد از چند سال مدركى بگيرد، تازه آن مدرك وسيلهاى است براى استخدام و كسب درآمد. شكى نيست كه از نظر عقلا پسنديده است كه انسان چند سال زحمت بكشد تا به نتيجه آن زحمات دست يابد. پس نابخردانه نيست كه انسان در دنيا كار كند و اثرش را در آخرت ببيند، بلكه اين كار عاقلانه و بر طبق حكم عقل سليم است.
باور اوليا و دوستان خدا به آخرت، بيش از باور ما به نتايج كارهاى دنيوى است، زيرا به نتايج كارهاى دنيا نمىتوان زياد مطمئن بود، مثلا وقتى نهال مىكاريم و كشاورزى مىكنيم مطمئن نيستيم كه به محصول دست مىيابيم، چون ممكن است زراعت ما آفت ببيند و به موقع بار ندهد؛ با اين وجود با همان ظنّ قوى كه به نتيجه و دستيابى به محصول داريم تلاش مىكنيم. اگر همين اندازه به آخرت اطمينان مىداشتيم و اينكه اثر كارهاى ما باقى خواهد ماند، هيچگاه حاضر نبوديم چيزى را كه نتيجهاش بىنهايت است با چيزى كه نتيجهاش مقطعى و محدود است مبادله كنيم. نتيجه و لذت بسيارى از كارهاى دنيايى بيش از يك ساعت به طول نمىانجامد و برخى براى رسيدن به همين لذت زودگذر مدّتها تلاش مىكنند، امّا يك دهم اين تلاش را براى رسيدن به لذتهاى ابدى به كار نمىگيرند، دليلش اين است كه آخرت را باور ندارند و ايمانشان ضعيف است، گرچه در ظاهر به گونه ديگر وانمود مىكنند.
در مقابل دنياگرايان، دنيا و آخرت نزد آخرت دوستان يكسان است، همانطور كه دنيا را دست يافتنى مىدانند، آخرت را نيز دستيافتنى مىدانند. حسابى كه براى دنيا باز مىكنند براى آخرت نيز باز مىكنند، امور دنيا و آخرت را مقايسه كرده، لذت ابدى را بر مىگزينند،