در مورد غريزه جنسى، جوانان به خصوص بايد بيشتر مراقب باشند؛ چراكه طغيان غريزه جنسى در اين سنين از هر زمان ديگرى بيشتر و مهار آن نيز مشكلتر است. به ويژه در روزگار ما كه وسايل تهييج و تحريك اين غريزه از در و ديوار مىبارد و عوامل تحريككننده در همه جا فراهم شده، اين مراقبت حساسيت و تأكيد ويژهاى پيدا كرده است.
اكنون ممكن است سؤال شود كه بالاخره در اين شرايط و با چنين وضعيتى تكليف جوانها چيست و در اين زمينه چه بايد بكنند؟ در پاسخ بايد بگوييم در صدر همه توصيهها، توصيه به ازدواج است. قرآن كريم در اين زمينه به ديگران نيز سفارش مىكند كه شرايط ازدواج افراد بىهمسر را فراهم كنند:
وَأَنْكِحُوا الأَْيامى مِنْكُمْ وَالصّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَإِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَلِيمٌ؛[1] مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درست كارتان را؛ اگر تنگ دست باشند خداوند از فصل خود آنان را بى نياز خواهد كرد، و خدا گشايش دهنده دانا است.
البته ممكن است به هر جهت شرايط اجتماعى به گونهاى باشد كه عدهاى از جوانان نتوانند ازدواج كنند. امروزه در جامعه خود ما اين مسأله عموميت دارد و جوانان ما غالباً به لحاظ مسائل و مشكلات مالى و اقتصادى، شرايط تحصيلى، شغل و نظاير آنها نمىتوانند به راحتى ازدواج كنند. غير از اين، برخى شرايط عقلانى هم ايجاب مىكند كه جوانها خيلى زود و به صرف اينكه به سن تكليف رسيدهاند رو به ازدواج نياورند. كسى كه مىخواهد ازدواج كند طبيعتاً ابتدا بايد چيزهايى درباره تشكيل خانواده و زندگى خانوادگى، آيين همسردارى، آداب فرزنددارى و تربيت فرزند و مانند آنها بياموزد. از اين رو اگر نوجوانى قبل از اينكه به چنين بلوغ عقلانى برسد، به صرف احساس نياز به همسر، براى ازدواج اقدام كند، احتمال اينكه آن ازدواج به ناكامى بينجامد و سرانجامِ موفقى نداشته باشد زياد است.
در هر صورت، گاهى مسائلى نظير: لزوم رشد عقلانى بيشتر، اشتغالات علمى و تحصيلى، تنگناهاى مالى و اقتصادى و نظاير آنها ايجاب مىكند كه فرد تا مدتى از ازدواج