اين قبيل نعمتها كه قرآن آنها را ذكر مىكند چيزهايى هستند كه ما كم و بيش از آنها سر در مىآوريم و براى ما قابل فهم هستند. البته ميوه و گوشت و باغها و همسران و ساير نعمتهاى بهشتى با نوع دنيايى آنها بسيار متفاوت است و با يكديگر قابل مقايسه نيستند، ولى هرچه باشد بالاخره ما مىتوانيم دورنمايى هرچند مبهم از آنها در ذهنمان تصور كنيم. اما آيه سوره سجده مىفرمايد، كسانى كه سه وصف مذكور را داشته باشند هيچ كس نمىداند كه خداى متعال چه نعمتها و روشنىهاى چشمى براى آنها مهيا كرده است. اين مفاد شبيه مفاد آن روايتى است كه مىفرمايد:
اَعْدَدْتُ لِعِبادي ما لا عَيْنٌ رَأَتْ وَلا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَلا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر؛[1] براى بندگانم چيزهايى مهيا كرده ام كه نه چشمى ديده، و نه گوشى شنيده، و نه به قلب هيچ بشرى خطور كرده است!
از اين رو اين «قُرَّةَ اَعْيُن» از نعمتهاى ديگر بسيار برتر و بالاتر است. ساير نعمتها را آدمى كم و بيش مىفهمد و اجمالا مىتواند تصور كند كه چيست؛ اما اين روشنى چشمى كه خداوند براى اين بندگان خاص خود قرار داده، چيزى است كه هيچ كس حتى تصورش را هم نمىتواند بكند! وَلا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر.
سومين موردى كه در قرآن براى واژه «قُرَّةُ الْعَيْن» به كار رفته در داستان حضرت موسى(عليه السلام) است. هنگامى كه موسى متولد شد، مادرش به الهام الهى او را از ترس كشته شدن در صندوقچهاى قرار داد و به درون نهرى از رود نيل انداخت. اتفاقاً آن نهر از كاخ فرعون عبور مىكرد و مأموران فرعون وقتى صندوقچه را ديدند آن را از آب گرفتند. هنگامى كه در صندوقچه را باز كردند، ديدند نوزاد پسرى درون آن است. فرعون بر اساس خوابى كه ديده بود و پيشگويىهاى كاهنان مىدانست كه فردى از بنىاسرائيل به دنيا خواهد آمد كه بساط حكومت و فرمانروايى او را در هم خواهد پيچيد. از همين رو مدتها بود كه به دستور او فرزندان پسر بنىاسرائيل را به محض تولد مىكشتند و از بين مىبردند. از اين رو وقتى فرعون ديد پسرى درون صندوقچه است، ترسيد كه نكند از