بيفتد و آنها موقتاً تأثير خودشان را از دست بدهند. اما پس از عبور ابرهاى گناه و زمانى كه حالت غضب يا شهوت فروكش مىكند و عقل آدمى به جاى خويش بازمىگردد و انسان پشيمان مىشود و مىفهمد كه كار بدى كرده، دوباره زمينه طلوع خورشيد ايمان در آسمان وجودش فراهم مىآيد.
با اين توضيح اكنون مشخص مىشود معناى اين آيه كه مىفرمايد: «إِلاّ مَنْ تابَ وَآمَنَ...» اين است كه فرد گناهكار، با توبه روح ايمان را كه با گناه از او سلب شده بود به وجود خود بازمىگرداند. ايمان در اين آيه مشابه ايمان در آن آيه است كه مىفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِه؛[1] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به خدا و پيامبرش ايمان آوريد.
آدمى با گفتن شهادتين، به يگانگى خداوند و رسالت پيامبر(صلى الله عليه وآله) اقرار مىكند و به جرگه ايمان و مؤمنان وارد مىشود. اما اين ايمان نمىتواند انسان را نجات دهد و فقط باعث مىشود احكام ظاهرى اسلام، مثل طهارت بدن، حليت ازدواج و نظاير آن بر شخص بار شود. ايمان واقعى زمانى است كه انسان به لازمه آن، كه اطاعت از خدا و رسول است پاىبند شود. مقصود اين آيه (136 نساء) نيز همين است و از كسانى كه با جارى كردن شهادتين بر زبان، در جرگه ايمان ظاهرى وارد شدهاند، مىخواهد تا با التزام عملى به دستورات خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود را به حقيقت ايمان آراسته نمايند.
اكنون در آيه مورد بحث ما (70 فرقان) نيز شبيه همين مسأله مطرح است و مىتوان بين ايمانِ قبل از ارتكاب گناه و ايمان بعد از توبه تفاوت قائل شد. همانگونه كه توضيح داديم، با ارتكاب گناه روح ايمان در انسان تضعيف مىشود، و از اين رو، به يك معنا، ايمانِ بعد از توبه، از آن ايمانِ اول (ايمان قبل از ارتكاب گناه) كاملتر است. ايمان اول ايمانى ضعيف بود و چندان كارآيى نداشت و در اثر ارتكاب گناه ضعيفتر هم شد، و اگر ارتكاب گناهان كبيره ادامه پيدا كند حتى به جايى مىرسد كه ايمان كاملا از بين مىرود و كفر جاى آن را مىگيرد. قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد: