مىدوزد و از ساير جهات و مسائل غافل مىشود. رعايت اصل اعتدال و حد وسط ما را از افتادن در دام چنين غفلتى نگاه خواهد داشت.
سخنى با عزيزان روحانى و طلبه
در زمينه بحث انفاق، تذكر نكتهاى كه به هملباسهاى بنده و دوستان طلبه مربوط مىشود خالى از لطف و فايده نخواهد بود؛ چرا كه گاهى دوستان ما از اين نكته غافل مىشوند. غير از بحث تزاحم تكاليف كه اشاره كرديم درس خواندن يك طلبه نبايد مانع از انجام واجبات ديگر نظير برّ والدين و صله رحم توسط او شود؛ مسأله ديگرى كه در اينجا وجود دارد انفاق واجبى است كه گاهى به گردن برخى از ما طلبهها مىآيد و ما از آن غافليم.
همه مىدانند كه زندگى نوع ما طلبهها از راه وجوهات شرعى اداره مىشود. پولهايى كه مردم به عنوان خمس و زكات و ساير وجوه شرعى به مراجع و علما مىپردازند، توسط آن بزرگواران به عنوان شهريه در اختيار طلاب قرار مىگيرد تا در مصارف زندگى خود هزينه كنند. اين وضعيت موجب مىشود كه گاهى دوستان طلبه ما تصور مىكنند كه چون زندگى ما از راه خمس و زكاتى كه مردم مىپردازند تأمين مىشود، پس ديگر بر خود ما پرداخت خمس واجب نيست. از اين رو، گاهى ديده مىشود برخى از طلاب بر اساس چنين ذهنيتى، در زندگى خود حساب سال ندارند. اين دوستان توجه نمىكنند كه بر فرض هم كه چنين مسألهاى صحيح باشد، اما گاهى يك طلبه ممكن است درآمدهايى از غير راه شهريه و وجوهات شرعى داشته باشد.
در واقع دو نكته در اين زمينه وجود دارد كه دوستان بايد توجه كنند: نكته اول اينكه اگر چيزى از شهريه زياد بيايد و خرج نشود، بايد به بيتالمال باز گردانده شود. شهريهاى كه آقايان مراجع از محل وجوهات شرعى به طلاب مىپردازند معمولا به عنوان مصرف به آنها داده مىشود. از اين رو اگر فرضاً طلبهاى مقدارى از شهريهاى را كه به اين عنوان به او داده شده مصرف نكرد، مالك آن اضافه نيست و بايد آن را به بيتالمال بازگرداند. اين نكته بسيار مهمى است كه گاهى براى برخى دوستان طلبه سوء تفاهم مىشود و از آن غفلت مىكنند. براى آنكه اين مسأله واضحتر شود خوب است به مسألهاى شبيه آن توجه كنيم: