مىشود كه عبادالرحمان هنگامى كه گذرشان به اهل لغو مىافتد، از كنار آنها با كرامت عبور مىكنند. احتمال ديگر اين است كه بگوييم چيزى حذف نشده و معنا اين است كه عبادالرحمان وقتى با خود امور لغو برخورد مىكنند از كنار آن با كرامت رد مىشوند.
در هر صورت، سؤال اين است كه عبادالرحمان اگر سر و كارشان با كسانى بيفتد كه رفتارى نابخردانه و كودكانه كه از سر عقل نيست انجام مىدهند، چه برخورد و واكنشى بايد داشته باشد؟ اگر كسى به انسان فحش بدهد و بدگويى كند، يا به او بىاحترامى نمايد و به مسخرهاش بگيرد، طبيعى قضيه اين است كه انسان ناراحت مىشود و به طور طبيعى واكنشى كه ممكن است نشان دهد اين است كه مقابله به مثل كند و در پاسخ طرف مقابل بگويد، آنچه كه به من گفتى سزاوار خود تو است. گاهى هم ممكن است عصبانى شود و از كوره به در رود و اگر طرف يكى گفته، ده ناسزا به آن اضافه كند و به او بازگرداند، يا اگر رفتار ناشايستى بروز داده، شديدتر و بدتر از آن را در حقش روا بدارد.
اما عبادالرحمان چون پيوسته مراقبند كارى بكنند كه خدا بپسندد، بايد روحيهاى داشته باشند كه در چنين موقعيتهايى بتوانند خودشان را كنترل كنند و برخوردى غير از آنچه مردم عادى دارند از خود نشان دهند. از اين رو آنان در مقابل اين نابخردان بزرگوارانه و كريمانه برخورد مىكنند، آن چنان كه گويى چيزى نديده و نشنيدهاند.
در مورد واژه «مرور» كه در آيه آمده نيز بايد توجه داشت كه اعم از مرور فيزيكى و رو در رو و غير آن است. مرور فيزيكى، مثل اينكه كسى در كوچه و خيابان به انسان فحش و ناسزا مىدهد يا رفتارى ناشايست نسبت به او روا مىدارد. اما هميشه لازم نيست اصطكاك بدنى و برخورد چهره به چهره باشد، و گاه مسأله به اين صورت است كه، براى مثال، با نوشتهاى يا تصويرى در روزنامه و مجله و شبنامهاى به كسى اهانت مىكنند. در همه اين موارد، عبادالرحمان با بزرگوارى و كرامت و خيلى راحت و آرام از كنار مسأله عبور مىكنند و خم به ابرو نمىآورند. اينجا جاى آن نيست كه انسان بگويد: فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِه[1] (= همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفتهايد [متجاوز را] به عقوبت برسانيد.) در مقابل بىعقلى و كودكى نابخردان اگر مقابله به مثل كنيم، ما نيز