مىتوانيم آن را به طور خلاصه در دو كلمه تعريف كنيم و بگوييم تقوا عبارت از «ايمان» و «عمل صالح» است. اگر سؤال شود كه عمل صالح چيست، اينجا است كه دايره مسأله بسيار گسترده مىشود و افعال و مسائل مختلف و متعدد و پرشمارى را بايد مطرح كنيم. همانگونه كه مؤلفه ديگر تقوا، يعنى ايمان نيز به همين صورت است. در مورد ايمان هم كه شرط تقوا و جزو آن است اگر سؤال كنند، در پاسخ، ايمان به توحيد، ايمان به نبوت، ايمان به معاد و آخرت را مطرح مىكنيم، كه هر يك از اين سه نيز خود مشتمل بر جزئيات فراوانى است و صفات مختلف خداوند، مسأله امامت و ايمان به تك تك ائمه طاهرين(عليهم السلام) و همچنين تك تك انبياى قبل از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و بسيارى از امور ديگر را شامل مىشود.
با اين حساب، اگر براى فلاح مراتبى در نظر بگيريم، اين مراتب به درجات و مراتب ايمان و عمل صالح افراد باز مىگردد و هرچه فرد از ايمان بالاتر و عمل صالح بيشترى برخوردار باشد، از مرتبه فلاح و رستگارى بالاترى بهرهمند خواهد بود.
تفاوت ايمان ما به انبياى گذشته با ايمانمان به اسلام
در مورد ايمان به انبياى گذشته كه بر اساس آيات قرآن يكى از شرايط رسيدن به فلاح و رستگارى است، بايد توجه داشته باشيم كه لازم است ما به نبوت و رسالت همه آنها و نيز به همه آنچه كه از طرف خداوند بر ايشان نازل شده است ايمان داشته باشيم:
قُلْ آمَنّا بِاللهِ وَما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ وَإِسْحاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَْسْباطِ وَما أُوتِيَ مُوسى وَعِيسى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَد مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون؛[1] بگو: به خدا و آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهيم واسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده، و آنچه به موسى و عيسى و انبياى [ديگر]از جانب پروردگارشان داده شده، ايمان آورديم و ميان هيچ يك از آنان فرق نمىگذاريم و ما او را فرمانبرداريم.