تفسير شده، كه مىتوان آنها را ـ نظير بسيارى از روايات وارد شده در تفسير قرآن ـ از باب معرفى مصاديق مهم و برجسته دانست، وگرنه آيه اطلاق دارد و هر امانت و عهدى را شامل مىشود. حتى گاهى در تفسير برخى آيات، مصاديقى براى امانت ذكر شده كه ما در تلقى عرفى خود آنها را امانت به حساب نمىآوريم. براى مثال، در تفسير آيه شريفه:
إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأَْماناتِ إِلى أَهْلِها؛[1] خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبان آنها رد كنيد.
گفته شده كه مراد از امانت، «حكومت» و «حق حاكميت» است و اهل اين امانت كه در آيه فرموده امانت آنها را ادا كنيد، مراد «اهلبيت(عليهم السلام)» هستند؛ يعنى حكومت حقى است كه خداوند به اهلبيت(عليهم السلام) داده است و مردم موظفند كه اين امانت الهى را به آن بزرگواران رد كنند. در اين مورد قرينه و مؤيدى هم در خود آيه وجود دارد. آن قرينه اين است كه بلافاصله پس از اين عبارت، سخن از داورى و قضاوت ـ كه طبعاً بحثى حكومتى است ـ به ميان آمده است:
إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأَْماناتِ إِلى أَهْلِها وَإِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ نِعِمّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيرا؛[2] خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبان آنها رد كنيد؛ و چون ميان مردم داورى كنيد، به عدالت داورى نماييد. خداوند فرمان هاى خوبى به شما مى دهد. خدا شنواى بينا است.
در هر صورت، عمل به عهد و پيمان، يكى از دستورات مهم اسلامى است و قرآن كريم در موارد متعددى بر اين امر تأكيد كرده و با بيانات مختلفْ اهميت آن را گوشزد نموده است، كه به نمونههايى از آن اشاره كرديم. اكنون سخن را با آيهاى ديگر در همين زمينه به پايان مىبريم، كه مىفرمايد:
وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْئُولا؛[3] و به پيمان [خود] وفا كنيد، زيرا كه از پيمان سؤال خواهد شد.