«يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّار؛[1] آن روز که آنان ظاهر گردند، چيزي از آنها بر خدا پوشيده نميماند. امروز فرمانروايي از آن کيست؟ از آن خداوند يکتاي قهار است».
ديدگاه دوم براي کساني است که داراي گرايشهاي عرفاني هستند و ملاقات خدا را به لقاي خاص تفسير کردهاند که همراه با شهود و مشاهده خداوند است. همان ملاقاتي که در برخي از دعاها و مناجاتها از آن ياد شده است. از جمله امام سجاد(عليه السلام) در مناجات خود آن را نهايت آرزوي خويش و والاترين و لذتبخشترين نعمتهاي خداوند معرفي ميکند و ميفرمايد:
«وَلِقاؤُکَ قُرَّه عَيْنِي وَ وَصْلُکَ مُني نفسي؛[2] لقاي تو نور ديدگانم و وصال تو نهايت آرزوي من است».
اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز چون وصال الهي را عاليترين آمال و آرزو و لذتبخشترين نعمت و هدف نهايي خويش ميداند، با بيقراري از درد فراق الهي که سوزندهترين درد و سختترين مصيبت است شکوه ميکند و ميفرمايد:
«وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَي عَذَابِکَ فَکَيْفَ أصْبِرُ عَلَي فِرَاقِک؛[3]خدايا، گيرم بر عذاب تو صبر کردم، چگونه بر فراق تو شکيبا باشم؟»
[1] غافر (40)، 16. [2] شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات مريدين. [3] همان، دعاي کميل.