محور اصلى مباحثى كه پيش رو داريم بررسى پديده «جنگ» از ديدگاه قرآن است و آياتى را كه درباره جنگ و مسايل مربوط به آن سخن گفته، بررسى خواهيم كرد. جنگ از ديدگاههاى گوناگون مورد توجه انديشمندان قرار گرفته و مىتوان آن را از منظر رشتههاى مختلفى از علوم انسانى مورد بحث قرار داد. در وقايع نگارى يا «علم تاريخ» سخن از جنگهاى فراوانى به ميان آمده كه در طول تاريخ به وقوع پيوسته است. البته روشن است كه هدف علم تاريخ صرفاً آگاهى از حوادثى است كه براى پيشينيان رخ داده است. در وقايع نگرى يا «فلسفه تاريخ»، از جنگ به لحاظ علل و عوامل تحقق و وقوع آن در بين ملتها گفتوگو مىشود. از اين منظر، هنگامى كه از جنگ سخن مىگوييم به دنبال آن هستيم كه معلوم بداريم پيدايش جنگها در تاريخ جوامع انسانى مشمول چه قوانينى است و عوامل پيروزى يا شكست ملتها در جنگها كدامند. اما در «فلسفه حقوق» اگر از جنگ سخنى به ميان آيد، كلام در اين است كه چگونه و بر چه اساسى مىتوان جنگ را توجيه و تجويز كرد. از سوى ديگر در «حقوق بين الملل»، حقوق و تكاليف ملتها و ارتش هايى كه در وضعيت جنگى به سر مىبرند