انسان، افراد ديگرى يافته مىشوند كه به آن مقام مىرسند؛ به يك شرط و آن هم «علم به اسماء» است. و امّا اينكه چه كسانى چنين علمى داشتهاند؟ مىتوان ازبرخى جاىها دريافت كه ائمهى معصومين(عليهم السلام)، دانشى برتر از دانشى كه ما تصوّر مىكنيم، داشتهاند. «علم الكتاب كلّه» نزد ائمّهى ما بوده است در قرآن: من عنده علم الكتاب»
تفسير به اميرالمؤمنين و ائمه معصومين(عليهم السلام) شده است.[1]
نكتهى ديگر در مورد آيهى مورد بحث اينستكه: غرض اصلى آفرينش ما، تحقّق خلافت الهى، روى زمين بوده است.
منتها چون خلفاءِ غير حضرت آدم، از نسل حضرت آدم بودند، مىبايست قانون توالد و تناسل بر بشر حاكم مىشد و افراد زيادى بوجود مىآمدند تا صالحان از ميان آنان، به مقام خلافت برسند.
و آخرين نكته، اينكه:
تا پايان خلقت انسان، خليفهى خدا بر زمين، وجود خواهد داشت زيرا، چنانكه گفتيم، غرض اصلى همين است و اگر اين موضوع، منُتفى گردد، نقض غرض خواهد شد.
كرامت انسان
يكى از مباحثى كه در انسانشناسى مورد بررسى قرار مىگيرد؛ مقام و پايگاه آدمى، نسبت به ساير آفريدگان است.
اين بحث در فرهنگ بشرى، سابقهى درازى دارد و ديدگاههاى گوناگونى نيز در اين زمينه عرضه شده است.
گفتهاند كه: انسان برترين آفريدگان است و دستكم تا جايى كه دانش بشرى بدان رسيده است موجودى كاملتر از انسان، وجود ندارد.
از سوى ديگر، در اين نظر، تشكيكهايى شده است از جمله اينكه اين نظر ناشى از خودخواهى انسان است كه مىخواهد بر همهى موجودات جهان، چيرگى يابد و همه را زير يوغ خويش بكشد. دستهى نخستين، به امتيازهاى هوشى انسان و استعدادهاى گوناگون وى، استدلال مىكنند و نيز به آثار آنها از قبيل تمدّن و پيشرفتهاى صنعتى و امثال آن.
[1] تفسير نورالثقلين ج 2 ص 521 ـ 524 حديث 204 ـ 220