علم ذاتى كه عين ذات است، علم فعلى هم از مقام فعل است و ظرفش ظرف تحقق فعل است. اين علم عين ذات نيست چون در كتاب است و كتاب مخلوق خداست، پس معلوم مىشود علمى ديگر قبل از خلق موجودات به خدا نسبت داده مىشود؛ بلحاظ اينكه خدا چيزى آفريده كه در آن حوادث آينده منعكس است و اين طبعاً از علم خداست و خدا آن را آفريده است. بنابراين وقتى عقل آن را ملاحظه مىكند، آنرا هم مرتبهاى از ظهور علم الهى تلقى مىكند، البته نه بدين معنى كه وقتى اين موجود خلق شد، چيزى به علم خدا افزوده شد و ذات الهى واجد چيزى شد، اينها جلوههايى از چيزهايى است كه او واجد است.
پس از مجموع آيات استفاده مىشود كه نسبت دادن علم به خدا به 3 لحاظ است:
1ـ علم ذاتى.
2ـ علم فعلى در مقام خلقِ كتاب، و اين علم قبل از وجود موجودات هم هست.
3 ـ علمى كه در ظرف تحقق حادثه و توأم با وقوع حادثه است.
براى روشن شدن علمى كه در كتاب است و كتاب مظهر آن علم است، آيات مربوط به آن را بررسى مىكنيم مخصوصاً با توجه به اينكه در روايات اين نكته خاطر نشان شده كه هر چه در خارج تحقق مىيابد مسبوق به چند چيز است: علم، كتاب، اذن، اجل، قدر، قضاء (و در بعضى روايات مشيت و اراده هم ذكر شده است) كه اينها مراحل تحقق فعل الهى است، ما هم اين مراتب را از آيات بررسى مىكنيم، اول مرحلهى علم در مقام فعل بود كه ذكر شد. مرحلهى دوّم مرحله كتاب است، يعنى اين مخلوق در ظرفى و وعائى انعكاس دارد بطوريكه اگر كسى بر آنجا اشراف پيدا كند آن را مىفهمد امّا آن مخلوق چيست؟ ما عقلمان نمىرسد در خود قرآن هم، دربارهى حقيقت آن به چيزى كه ما بفهميم، برخورد نكردهايم، اجمالا مفهومى بنام كتاب را اسم مىبرد.
براى بررسى آيات مقدمةً مفهوم كتاب را توضيح مىدهيم:
* مفهوم كتاب
كتاب بمعناى نوشته است و در عربى هم بهمين معنى استعمال مىشود، اما اينكه اصل ريشهى كَتَبَ چه بوده است و چرا و به چه لحاظ به نوشته، كتاب مىگويند و آيا بمعناى جمع است يا ثبت و... چيزهايى است كه نه تنها به ما كمك نمىكند بلكه موجب مشوب شدن ذهن مىشود، اصولا الفاظى كه در قرآن كريم و روايات استعمال مىشود اگر مفهوم روشنى دارد كه ابهامى