responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : آموزش فلسفه المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 331

ديگري به نام مثلث يا مربع يا... را خواهند داشت، درصورتي‌که قبل از بريدن کاغذ چنين صفاتي وجود نداشت.

تلقي عرفي در اين مورد آن است که اَشکال و صفات خاصي در کاغذ به وجود آمده و اموري وجودي بر آن افزوده شده است، درحالي‌که در کاغذ مذکور، غير از بريدگي‌ها که اموري عدمي هستند، چيزي به وجود نيامده است.

به ديگر سخن خطوط که حدود و مرزهاي اَشکال مختلف را تشکيل مي‌دهند، چيزي جز منتها‌اليه سطح پاره‌هاي کاغذ نيستند، چنان‌که خود سطح هم در حقيقت همان منتهي‌اليه حجم است، ولي اين حدود و مرزهاي عدمي از نظر عرفي و سطحي، اموري وجودي و صفاتي عيني تلقي مي‌شوند، و سلب وجود از آنها از قبيل انکار بديهيات به‌شمار مي‌رود.

اکنون مي‌افزاييم که مفهوم ماهوي کاغذ (به‌عنوان مثال) نسبت به واقعيت عيني همين حال را دارد، يعني حکايت از حدود واقعيت خاصي مي‌کند (البته حدود مفهومي، نه حدود هندسي)؛ حدودي که به‌منزلهٔ قالب‌هاي تهي براي واقعيت‌ها به‌شمار مي‌روند و واقعيت عيني، محتواي آنها را تشکيل مي‌دهد، و ماهيت چيزي جز همين قالب مفهومي براي واقعيت خارجي نيست، ولي چون وسيله و مرآتي براي شناخت موجود خارجي است و به‌طور استقلالي ملاحظه نمي‌شود، به‌منزلهٔ خود واقعيت خارجي تلقي مي‌گردد، و همين است معناي اعتباري بودن ماهيت، يعني ماهيت را واقعيت انگاشتن، يا مفهوم را عين مصداق خارجي شمردن.

از‌اين‌رو مي‌توان ذهن را به آينه‌اي تشبيه کرد که مفاهيم ماهوي همانند عکس‌هايي در آن ظاهر مي‌شود و به‌وسيله آنها از حدود واقعيت‌هاي خارجي و گونه‌هاي وجود مطلع مي‌شويم. در اين نگرشِ آلي و مرآتي، توجه استقلالي به خود عکس‌ها نمي‌کنيم، بلکه ازراه آنهامابه‌سوي صاحبان عکس‌ها،يعنی­واقعيت‌هاي عيني معطوف مي‌گردد،وازاين جـهت چـنين مي‌انگاريم که اين عکس‌ها همــان صـاحبان عکس‌ها هستند. چـنان ‌که

اسم الکتاب : آموزش فلسفه المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 331
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست