اسم الکتاب : شرح حديث حقيقت المؤلف : خواجه محمّد دهدار الجزء : 1 صفحة : 188
عقولهم [1] . ما پيامبران مأمور شديم مردمان را بر جايگاه خود بنشانيم و با آنان به اندازه خودشان سخن بگوييم. و اميرمؤمنان فرمود: وليس كل العلم يستطيع صاحب العلم أن يفسّره لكل الناس لأنّ منهم القوى والضعيف ولأنّ منه ما يطاق حمله ومنه ما لا يطاق حمله. [2] صاحبان دانش نمى توانند همه دانش را براى مردم تفسير كنند، زيرا برخى مردمان توانا و برخى ناتوانند؛ همان گونه كه بخش هايى از دانش را مى توان دريافت و بخشى ديگر را نمى توان يافت. بزرگان دين، اين سفارش ها را خود در هدايت و تبليغ با دقت تمام اجرا مى كردند. يكى از مضامين عرفانى كه در پاره اى منابع حديثى منقول است و گوياى همين نكته پيش گفته است، روايتى است معروف به حديث حقيقت كه كميل بن زياد نخعى آن را از اميرمؤمنان عليه السلامروايت كرده است. در اين روايت كميل ابتدا از حقيقت مى پرسد و حضرت على از پاسخ سر بازمى زند و با اصرار كميل رشحه هايى از حقيقت را باز مى نمايد. اين حديث مورد شرح و تفسير بسيار قرار گرفته است . در اينجا به تصحيح و ارائه يكى از آن شروح مى پردازيم. پيش از نقل رساله مطالبى را به عنوان درآمد پيرامون كميل، حديث حقيقت،