الف- مديريت، عبارت است از قبول مسؤوليّت براى هدايت و اداره سازمان بهمنظور نيل به هدف مطلوب و انجام مقاصد. «1» ب- مديريت، فرآيندى است كه بهوسيله آن، كوششهاى فردى و گروهى بهمنظور نيل به هدف مشترك، هماهنگ مىشود. «2» ج- شهيد مطهّرى در تعريف مديريت مىنويسد: مديريت انسانها و رهبرى آنها عبارت است از فنّ بهتر بسيج كردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر كنترل كردن نيروهاى انسانى و بهكار بردن آنها. «3» د- در تعريف مديريت اسلامى نيز نوشتهاند: مديريتى كه زمينه رشد انسان بهسوى اللّه (الى اللّه المصير) را فراهم نمايد و مطابق كتاب و سنّت و سيره و روش پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان معصوم و علوم و فنون و تجارب بشرى، جهت رسيدن به اهداف يك نظام در ابعاد مختلف، همانند يك محور و مدار و قطب عمل كند، مديريت اسلامى مىناميم. «4» 3- فقه مديريتى با توجّه به دو بخش گذشته، مراد از واژه تركيبى «فقه مديريتى» آن دسته از احكام و مقرّرات اسلامى است كه در مجموعه تشكيلات، كاربرد دارد و مديران در حوزه عملكرد سازمان، ارتباطات درونى و برونى و جهتگيرىهاى گوناگون اجتماعى آن، موظّف به رعايت آنها هستند. با توجّه به ماهيت نظام جمهورى اسلامى، ضرورت فقه مديريتى در همه سطوح نظام، امرى بديهى است و نياز به هيچ استدلالى ندارد و همانگونه كه رهبر آن بايد فقيهى آگاه و عادل باشد، مديران عالى، ميانى و پايين آن نيز بايد كليه قوانين و مقرّرات حاكم بر مجموعه خويش را با فقه اسلامى منطبق سازند و از هرگونه خلاف شرع، جلوگيرى