اسم الکتاب : سرداران صدر اسلام(ج5) المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 131
ابن عباس گفت: آنچه در توبره داشتى بيرون انداختى، وچيزى را فرو نگذاشتى. سخن نادرستى از مردى حسود برزبان آوردى، اگر تو پيشگام هستى، بگو به سوى چه كسى شتافتى؟ و اگر فخرجويى مى كنى، پس به كه افتخار مى دارى؟ اگر منشأ افتخارات تو خانواده خودت باشيد نه خانواده ما، پس حق باتو خواهد بود و تو برما فخر خواهى داشت، ولى اگر تو افتخارات خود را از خاندان ما گرفته باشى، پس فخر از آن ماست، وخاك در دهان و دستان توست. وامّا آنچه راكه از «رهاشده» برزبان آوردى، به خدا سوگند، او در مصيبتها بردبار، ودر نعمت ها شكرگزار بود، وبه خدا سوگند، او مردى وفادار و كريم بوده او هيچ گاه بيعتى راپس از ابرام نقض نكرد (كنايه به زبير است كه با اميرمؤمنين عليه السلام بيعت نمود سپس نقض كرد)، وهيچ سپاهى را پس از فرماندهى رها نساخت. ابن زبير گفت: آيا زبير رابه ترسو بودن سرزنش مىكنى، به خدا قسم تو مى دانى كه او برخلاف آن بود. ابن عباس گفت: به خدا سوگند، من چيزى از او نمى دانم جز آن كه او گريخت و ديگر باز نگشت، و جنگيد ولى استقامت نداشت، و بيعت كرد امّا آن رابه پايان نبرد، و رحم خويشاوندى خود را قطع كرد، و فضيلت را انكار كرد،
اسم الکتاب : سرداران صدر اسلام(ج5) المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 131