responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرهنگ فلسفى المؤلف : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    الجزء : 1  صفحة : 685

ضمائم‌


(1) - علم و ادراك به اعتبارى به دو قسمت تقسيم مى‌شود. علم و ادراك حصولى و علم و ادراك حضورى. و فقط در مورد ادراكات حصولى است كه مى‌توان گفت عين واقعيّت خارجى اشياء نزد فاعل ادراك حضور نمى‌يابد، در ادراك حضورى فاعل شناسائى با عين و واقعيت متعلّق شناسائى متحد مى‌گردد. در علم حصولى فاعل ادراك با واقعيّت وجود خارجى عينا تماس ندارد و ليكن معنى اين سخن اين نيست كه مثال و نمودارى از وجود خارجى در نزد فاعل شناسائى نمودار مى‌گردد. اين مطلب همان قول به اشباح است كه فلاسفه حسى مذهب و گروهى از متكلّمين اسلامى به آن معتقدند.

مطابق نظريه «اشباح»، هنگام علم و ادراك صرفا تصويرى از اشياء خارجى در ذهن پيدا مى‌شود تصويرى كه بوسيله نقاشى يا فيلم عكاسى بر صفحه مقوا پديد مى‌آيد. نظريه «شبح» متداولترين و ساده‌ترين نظريه در باب حقيقت آگاهى و وجود ذهنى است.

در باب تبيين حقيقت ادراك و وجود ذهنى نظريه ديگرى وجود دارد كه نظريه «اضافه» است. اين نظريه متعلق به فخر رازى است. فخر رازى براى اينكه ميان علم و جهل فرق بگذارد و در عين حال وجود هر نوع نقش و صورتى را در ذهن انكار كند مى‌گويد علم از مقوله اضافه است. يعنى علم صرفا نسبتى است ميان عالم و شى‌ء خارجى كه متعلّق شناسائى است.

نظريه سوم در اين باب عقيده حكماى متأخّر اسلامى است. حكماى اسلامى حقيقت علم و آگاهى نسبت به اشياى خارجى را حصول ماهيّت شى‌ء خارجى در ذهن مى‌دانند. يعنى آنگاه كه به چيزى علم پيدا مى‌كنيم ذات و ماهيّت آن شى‌ء در ذهن ما وجودى ديگر پيدا مى‌كند. علّت اينكه پس از پيدايش صورت يك شى‌ء معيّن در ذهن، ما التفات به خارج پيدا مى‌كنيم و اين صورت مانند آئينه‌اى است كه خارج را ارائه مى‌دهد و خارج را بر ما منكشف مى‌كند، اين است كه صورت ذهنى ما ظهور ماهيّت و ذات شى‌ء خارجى است. يعنى همان ماهيّت خارجى در مرحله ذهن وجود ديگرى پيدا كرده است. آنگاه كه مثلا انسان يا سنگ يا عدد يا خط و ... را تصور مى‌كنيم واقعا در ذهن ما انسان، سنگ، عدد، خط و ... وجود پيدا مى‌كند ولى نحوه وجود انسان ذهنى يا سنگ ذهنى با نحوه وجود انسان و سنگ خارجى دو تا است.

مطلب ديگرى كه در اينجا نيازمند توضيح است اين است كه فرضا اگر در علم و ادراك نمودار و مثالى از شى‌ء در ذهن وجود داشته باشد، در علم حصولى است كه اين مطلب صادق است و ليكن در علم حضورى اساسا واسطه‌اى در كار نيست و در علم حضورى واقعيّت معلوم عين واقعيّت علم است و شى‌ء ادراك‌كننده بدون وساطت مفهوم ذهنى شخصيّت واقعى معلوم را مى‌يابد، مثلا آن وقتى كه لذّت يا اندوهى به ما دست مى‌دهد واقعيّت اراده و تصميم و لذّت بر ما هويداست و ما در آن حال بدون وساطت تصوير ذهنى آن حالات مخصوص را مى‌يابيم.

علم حضورى داراى چهار قسم زير است:

1- علم حضورى نفس به ذات خود 2- علم حضورى نفس به كارهائى كه در دايره وجودش اتفاق مى‌افتاد.

اسم الکتاب : فرهنگ فلسفى المؤلف : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    الجزء : 1  صفحة : 685
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست