عايق يعنى منعكننده و بازدارنده. عوايق دهر يعنى اشتغالات و حوادث
آن.
در اصطلاح ما عايق چيزى است كه فكر و اراده را از اشتغالات داخلى يا
خارجى بازدارد. عوايق نمو، علتهائى است كه موجود زنده را از رسيدن به كمال خاص
نوع خود باز مىدارد. اين عوايق ممكن است طبيعى، اقتصادى، اجتماعى، سياسى و يا
روانى باشد. عايق طبيعى مثل نقص جسمانى يا بيمارى؛ عايق اقتصادى مثل فقر، عايق
اجتماعى مثل عادات و تقليدهاى كهنه و پوسيده، عايق سياسى مثل استبداد و ستم و عايق
نفسانى مثل ترس و نگرانى. چه بسا ممكن است تربيت غلط عايق رشد اقتصادى و اجتماعى
گردد، و يا ممكن است مفاهيم عقلى قديمى عايق پيشرفت علمى و پيشرفت در تمدن گردد.
با وجود اين آگاهى انسان نسبت به عوايق در بسيارى از اوقات او را بر آنها چيره
مىگرداند. اين در هنگامى است كه آگاهى او با عزم و اقدام و اعتماد و ايمان همراه
باشد. هر چه كوشش و سعى انسان بر دست يافتن به كمال شديدتر باشد، ميل او به
درگذشتن از شرايط موجود قوىتر است.
كودك معوق به كودكى اطلاق مىشود كه به موجب نقص جسمى يا روانى و يا
رفتار موروثى يا اكتسابى از همراهى و همگامى اقران بازماند.
عادت
فارسى/ عادت
فرانسه/Habitude
انگليسى/Habit
لاتين/Habitus ,habitudo
1- عادت عبارت است از يك كيفيت راسخ در نفس، يا هيأت مكتسبهايست كه به
صاحب خود امكان مىدهد بعضى افعال را به سهولت ادا كند و يا اثر بعضى عوامل خارجى
را به آسانى تحمل كند. اين كيفيت اگر زودگذر باشد، حالت ناميده مىشود و اگر با
سختى زايل شود ملكه ناميده مىشود. مثلا مىگويند آدم بدكار با نيروى بدى بدكار
نيست بلكه عادة بد كار است. و نيز گفته مىشود:
فضيلت عادت است و حالتى است بين افراط و تفريط.
2- دانشمندان جديد عادت را چنين تعريف كردهاند:
قدرتى است اكتسابى براى انجام عمل به روش ساخت و كارى (مكانيكى) با
سرعت و دقت و صرفهجوئى در به كار بردن كوشش. فرق عادت و غريزه اين است كه عادت
استعدادى است اكتسابى كه توسط تكرار عمل يا دگرگون شدن مستمرّ براى نفس حاصل
مىشود. در حالى كه غريزه يك استعداد ارثى است. بنا بر اين عادتى كه جنبه فاعلى
داشته باشد، از قبيل عادت نوشتن، توسط تكرار عمل به وجود مىآيد، و عادتى كه جنبه
انفعالى داشته باشد مثل قدرت جسم بر تحمّل