ذات به معنى خود و عين شىء است. گفتهاند ذات شىء يعنى خود شىء و
عين شىء. لفظ منسوب به ذات، ذاتى است. ذات اعم از شخص است زيرا به جسم و غير جسم
اطلاق مىشود اما شخص فقط به جسم اطلاق مىشود.
(جرجانى) ذات به چند معنى به كار رفته است:
1- ذات چيزى است كه قائم به خود باشد. در مقابل آن عرض قرار دارد يعنى
چيزى كه قائم به خود نيست. ذات به باطن و حقيقت شىء اطلاق مىشود، اما عرض فقط به
دگرگونىهاى ظاهرى سطح شىء اطلاق مىشود، ذات امرى ثابت است 19 اما اعراض دگرگون مىشوند.
بعضى فيلسوفان معتقداند ذات چيزى است كه مقوم شىء ديگرى باشد، چه
قائم به خود باشد، چه قائم به خود نباشد.
ذات قائم به خود مثل «زيد» در عبارت: «زيد عالم است». ذات غير قائم
به خود مثل «سياهى» در جمله «سياهى شديدى ديدم». بعضى ديگر ذات را به چيزى اطلاق
كردهاند كه عام باشد يا ماهيت بر آن صدق كند. مثل اين سخن منطقيان كه گفتهاند:
ذات موضوع. مقصود از ذات موضوع چيزى است كه بر افراد صدق كند. به همين جهت آن را
موضوع و مقابل آن را محمول ناميدهاند.
2- ذات به ماهيت شىء اطلاق مىشود يعنى آنچه شيئيت شىء به آن است. در
اينجا مقصود از ذات، حقيقت شىء منظور است كه در مقابل وجود شىء قرار دارد، و نيز
به ماهيت شىء به اعتبار وجود آن، اطلاق مىشود. (رجوع كنيد به كائن).
3- در نظر فيلسوفان اسكاتلندى، ذات بر دو قسم است:
ذوات اولى يا فردى مثل زيد و عمرو و بكر و ... و ذوات ثانوى يا نوعى
مثل انسان. ذوات اولى را مىتوان توسط شهود حسى ادراك كرد، در حالى كه ذوات ثانوى
را عقل درك مىكند. در مورد ذوات ثانوى اختلاف است. بعضى گفتهاند: اين ذوات در
عقل موجوداند. اينان پيروان اصالت گفتهاند: اين ذوات در عقل موجوداند. اينان
پيروان اصالت مفهوم (Conceptualistes( اند. بعضى ديگر گفتهاند ذوات داراى وجود
عينى خارج از عقل است. اين فرقه را پيروان اصالت واقع (Realistes( گويند. بعضى ديگر گفتهاند ذوات ثانوى نه در
عقل است و نه در خارج وجود عينى دارد.
اينان پيروان اصالت تسميهاند (Nominalistes( كه وجود مفاهيم كلى را منكراند و اين مفاهيم
را فقط اسمى مىدانند كه تصورات مختلف ناشى از تجربه حسى اطراف آن را گرفته است.
كسى كه معنى ذات را در مقابل معنى وجود قرار مىدهد معتقد است كه
تصور شىء مستلزم وجود آن نيست و وجود مقوّم ماهيت نيست. مثلا از ادراك ماهيت مثلث
متساوى الاضلاع لازم نمىآيد كه اين ماهيت در خارج وجود عينى داشته باشد. و مثلا
انسان يك مفهوم مجرد است كه از اين جهت كه يك مفهوم كلى است، وجود عينى در خارج
ندارد، بلكه فقط در عقل موجود است. و موجود عينى و خارجى فقط وجود افراد و اشخاص
است.