اسم الکتاب : ظفرنامه المؤلف : ابن سينا الجزء : 0 صفحة : 39
عادل از بزرجمهر حكيم.
«نوشروان عادل، بزرجمهر حكيم را گفت: يا حكيم بايد كه ما را خبر دهى
و آگاه كنى از مسألههايى كه ما را مشكل افتاده است و جواب دهى به نيكوترين وجهى
تا ما را معلوم گردد و شك از دل ما برخيزد. بزرجمهر گفت ايها الملك بپرس از آنچ تو
را مشكل است». [1] و اين روايت، قديمترين و طبيعىترين
روايتها در نسخههاى موجود است و با آن چه در «پندنامك و زرگ ميتر» كه «به فرمان
خسرو شاهنشاه ايران» [2]
نوشته شده و نظم ترجمه گونه آن در شاهنامه فردوسى (هر چند ظفرنامه و پندنامك با هم
بستگى ندارند) آمده نيز بيشتر موافقت دارد. [3] در تاريخ گزيده حمد اللّه مستوفى آن جا كه مؤلف متن و رساله منظور
را آورده، آمده است:
«بزرجمهر وزير نوشروان عادل بود و مردى نژاد [ظ. نژاده] از سخنان
() سبعين نيز مىتوان خواند) پايان يافته و از آن فقط در اين
مقدمه بهرهيابى شده است.
[3] . روشن است كه غرض نگارنده از ذكر «قديمىترين و طبيعىترين
روايتها» به هيچ وجه بيان اصالت و حكم به صحت روايت منظور نيست، چه اساسا قول
انتساب مجموعه اندرزهاى معروف به ظفرنامه را به بزرگمهر استوار نمىداند. غرض
ملاحظه اين امر است كه هر چند اين روايت از حيث تاريخى صحيح نمىنمايد، از حيث
منطقى نسبت به روايتهاى ديگر بيشتر در خور قبول است.
اسم الکتاب : ظفرنامه المؤلف : ابن سينا الجزء : 0 صفحة : 39