اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 79
لأنّها لا آلات لها الى آلاتها و ادراكاتها و لا فعل لها الّا
بآلاتها.
قواى حسى نسبت به ادراك خود و ادراك ادراك و مدرك خود، كور و كر و
ناتوان و عقيمند؛ اما قوّه عاقله، بينا، توانا و پوياست. كورى، ناتوانى و قصور، از
آن طبيعت و امور طبيعى است.
ما به دل بىواسطه خوش بنگريم
كز طبيعت ما به عالى منظريم
براى همين است كه مىگويد:
و ليست القوى العقليّة كذلك فانّها تعقل كلّ شىء.
قواى عقلى، «عالى منظر» اند و از فراز طبيعت، به خود و ماسواى خود
مىنگرند و نه تنها خود و ادراكهاى خود را، بلكه مدركهاى خود را هم ادراك
مىكنند.
صغرا و كبراى استدلال
اكنون به سراغ صغرا و كبراى استدلال مىرويم:
قوّه عقلى، ذات و ادراكها و مدركهاى خود را ادراك مىكند؛ بلكه هر
چيزى كه ممكن است براى آن نقش آلت و ابزار داشته باشد را هم ادراك مىكند (صغرا).
هر چيزى كه به وسيله آلت و ابزار جسمانى ادراك مىكند، نه ذات خود را
ادراك مىكند و نه ابزار و ادراك و مدرك خود را (كبرا).
با حذف حدّ وسط از قياس بالا كه در هر دو مقدّمه، محمول واقع شده
است، نتيجه چنين است:
قوّه عقلى چيزى نيست كه به وسيله آلت و ابزار جسمانى ادراك كند، بلكه
مجرّد از ماده و عوارض ماده است.
***
بسيار روشن است كه اگر چيزى از ماده و عوارض ماده مجرّد باشد،
محكوم به احكام بدن و اجزاى بدن نيست؛ يعنى با فناى بدن، دستخوش زوال و فنا
نمىشود.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 79