اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 402
- همانند بيمارى بدن به واسطه پرخورى است. بنابراين، كيفر از لوازم
كارهاى گذشتهاى است كه از وقوع آن و توابع آن، چارهاى نيست. [1]
و اما كيفرى كه بر جهتى ديگر، از ناحيه يك مبدأ خارجى است، داستانى
ديگر است. [2]
اگر كيفردهنده خارجى پذيرفته شود، آن نيز خير است؛ چرا كه وجود انذار
و بيم دادن در ميان اسبابى كه ثبوت دارند، واجب است و در مورد اكثريت مردم، فايده
مىدهد و تحقّق بخشيدن انذار، تأكيدى بر آن است.
[3]
هرگاه در ميان اسباب قضاوقدر، كسى با مقتضاى انذار معارضه كند و
مرتكب خطا شود و جرمى انجام دهد، بهسبب مصلحت عمومى، عمل كردن به انذار واجب است؛
هرچند با طبع آن شخص ناسازگار است و هرچند درصورتىكه تنها ملاحظه جانب كسى شود كه
مبتلا به گناه شده و در مفسده جزئى آن كس، مصلحت كلى و عمومى فراوان نباشد، بر
خداوند رحيم مجازات كردن واجب نيست؛ [4] ولى به دليل مصالح عمومى ملاحظه مصالح فردى نمىشود؛ چنانكه به
دليل مصلحت كل، ملاحظه مصلحت جزء نمىشود. ازاينرو، عضوى از بدن قطع و آزرده
مىشود، براى اينكه كلّ بدن سالم بماند. [5]
و اما داستان ظلم و عدل و داستان افعالى كه گفته مىشود: ظلم است و
افعالى كه گفته مىشود: عدل است و اينكه ترك ظلم واجب و فعل عدل حسن است و مطرح
كردن آنها به عنوان مقدّمات بديهى و اوّلى، (مورد اشكال است) چرا كه اينها بهطور
[1] . پاسخ شيخ الرئيس اين است كه مجازات، نتيجه عمل است.
[2] . مقتضاى برخى آيات و روايات اين است كه پاداش و كيفر را
خداوند مىدهد.
[3] . اگر كيفردهنده خداست، آن هم نيكوست؛ چرا كه مردم بهسبب
تهديد و انذار، از كارهاى زشت بازداشته مىشوند و البته خداوند بايد به انذار و
وعدووعيد خود وفا كند وگرنه بىفايده است.
[4] . كيفر الهى به زيان گنهكار و به سود عموم است.
[5] . همانطورىكه عضو بدن بهسبب مصلحت بدن قطع مىشود، مجرم هم
بهسبب مصلحت عموم مجازات مىشود.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 402