اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 333
آيا بهتر نبود كه حكيمان مشّا همچون حكيمان افلاطونى براى صورتهاى
علمى واجب الوجود، عينيّت و خارجيّت قائل مىشدند و بر آنها نام «مثل» مىنهادند؟
آيا بهتر نبود كه حكماى افلاطونى نيز همچون حكماى مشّايى، مثل
نوريّه خود را فراتر از عالم امكان و از صقع عالم ربوبى مىدانستند تا از لوازم
ذات واجب باشند، كه به وجود او موجودند نه به ايجاد او.
اينجاست كه رأى حكيم صدرايى بر كرسى مىنشيند كه از هر دو مكتب،
چيزى اخذ و چيزى حذف كرده است. از حكمت افلاطونى، عينيّت را گرفت و جزء عالم امكان
بودن را حذف كرد و از حكمت مشّايى، ارتسامى بودن صورتها را انداخت و از لوازم،
ذات بودن را اخذ كرد. [1]
[1] . ر. ك: الحكمة المتعالية فى الاسفار الاربعة العقليّه، ج 6، ص
233- 234.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 333