اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 266
جزئى را در وقت حصول قمر جزئى در فلان وقت جزئى در مقابل فلان جرم
فلكى تعقّل كنى. [1]
سپس گاهى آن كسوف واقع مىشود، ولى در نزد عاقل اوّل، احاطهاى به
اينكه واقع شده يا واقع نشده، نيست؛ هرچند به نحو اوّل، برايش معقول است؛ [2] چراكه اين، ادراك جزئى ديگرى است كه
با حدوث مدرك، حادث و با زوال آن، زايل مىشود؛ حالآنكه ادراك اوّل، همواره ثابت
است، گرچه علم به جزئى است. [3]
ادراك عقلى بدينگونه است كه عاقل، تعقّل مىكند كه در فاصله ميان
بودن ماه در فلانجا و فلانجا، كسوف معيّنى است در وقت محدودى كه تعقّل آن پيش از
كسوف و همراه كسوف و پس از آن، امرى ثابت است.
[4]
شرح و توضيح
شيخ الرئيس در اين فصل درصدد بيان اين مطلب است كه علم واجب چگونه به
جزئيات متغيّر تعلّق مىگيرد؟ آيا به نحو احساس و تخيّل است يا به نحو تعقّل؟
بىشك واجب الوجود، داراى جسم و قواى جسمانى و ابزار حسى نيست و محال
است كه از راه حسّ و خيال به ادراك جزئيّات متغيّر، برسد. بنابراين، يا بايد به
طريقه اشراق گفته شود كه او به تمام ماسوا- چه اشياى متغيّر و چه اشياى غير
متغيّر- علم حضورى دارد، يا بهطور كلى از ادراك جزئيّات متغيّر- به دليل نداشتن
ابزارهاى حسى- به دور است، يا آنها را به گونهاى ديگر ادراك مىكند.
[1] . كسوف جزئى به يك لحاظ، محسوس و به يك لحاظ معقول است.
[2] . كسىكه امر جزئى را به نحو كلى ادراك مىكند، تنها از راه
تعقّل، از وقوع يا عدم وقوع آنآگاه است؛ ولى از راه ادراك حسى از وقوع يا عدم
وقوع آن ممكن است بىخبر باشد.
[3] . ادراك حسى دستخوش حدوث و زوال مىشود؛ ولى ادراك عقلى
همواره ثابت است.
[4] . در اينجا، به تفسير دقيق ادراك عقلى پرداخته شده است.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 266