responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد    الجزء : 1  صفحة : 261

علم واجب نيز به صورت‌هاى عينى، علم حضورى است؛ بلكه حضورى بودن علم واجب به اشيا، اولويّت دارد؛ چراكه نسبت نفس به صورت‌هاى علمى، نسبت پذيرش است و نسبت واجب به صورت‌هاى عينى نسبت حصول است. [1]

او براى تبيين علم حضورى واجب الوجود، به اين حقيقت روى آورده كه واجب الوجود، علت تامّ ماسواى خويش است و علم او به ذات خويش- كه علم تام است- علّت علم تام به ماسواى خويش است و چون اين دو علت، مغايرت مفهومى و وحدت مصداقى دارند، معلول‌هاى آنها نيز از نظر مفهوم مغاير يك‌ديگر و از نظر مصداق يكى‌اند.

بنابراين، همان‌طورى‌كه علت وجود ماسوا و علّت علم به ماسوا به حسب خارج يكى است، معلول ذات و معلوم ذات هم در خارج يكى است. چنين نيست كه در خارج از مرتبه ذات، دو چيز باشد: يكى صورت‌هاى علمى و ديگرى صورت‌هاى عينى؛ بلكه اينها در خارج يك چيزند؛ همان‌گونه كه در مرتبه ذات، علت تامّ موجودها و علت تامّ علم به موجودها، يكى بيشتر نيست. [2]

تا اين‌جا به لحاظ حلّ مشكل علم حضورى و علم فعلى واجب الوجود، گفت و گويى نيست. اگر گفت‌وگويى باشد، به لحاظ علم ذاتى است. علمى كه خواجه بيان كرده، علم مع الايجاد است. درباره علم ذاتى واجب و علم پيش از ايجاد چه بايد گفت؟ نه خواجه در اين مرحله پاسخ روشنى ارائه كرده است و نه شيخ اشراق كه در اين مسئله، پيرو خواجه است.

در عين حال، خواجه گرفتار اشكال ديگرى شده است و آن اين‌كه علم جواهر عقلى را نسبت به موجودهاى مادون، علم حصولى مى‌داند و معتقد است كه‌


[1] . كشف المراد، مقصد 3، فصل 2، مسئله 2.

[2] . ر. ك: شرحى الاشارات، ج 2، ص 72.

اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد    الجزء : 1  صفحة : 261
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست