اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 24
متكلّمان، معتقدند كه واجبالوجود، عالم به ذات و عالم به ماسو است.
گفتوگو در اين است كه علم او چگونه است؟
فصل سيزدهم
شيخ الرئيس در اين فصل علم را به فعلى و انفعالى تقسيم كرده است.
علمى كه تابع معلوم و برگرفته از آن است، علم انفعالى و علمى كه متبوع و سبب معلوم
است، علم فعلى است؛ مثلا علم ما به سردى و گرمى هوا، علم انفعالى و علم معمار به
عمارتى كه از صورت ذهنى او پديد مىآيد، علم فعلى است. بديهى است كه خداوند، أجلّ
از اين است كه علمش انفعالى باشد؛ چرا كه او متأثر و منفعل از غير نيست.
شيخ الرئيس اصطلاح «علم فعلى» و «علم انفعالى» را به كار نبرده است.
اين اصطلاح در كتابهاى متأخّران آمده و به ظاهر پس از وى پيدا شده است.
خواجه و امام فخر رازى هر دو در شرح خود از اصطلاح فعلى و انفعالى
استفاده كردهاند.
فصل چهاردهم
در اين فصل، هر يك از علم فعلى و انفعالى را به دو قسم تقسيم كرده
است؛ چرا كه هر يك از آنها يا برخاسته از ذات خود عاقل است يا از سبب عقلى ديگرى
كه مافوق اوست، به دست آمده است و البته «ما بالغير» به «مابالذات» منتهى مىشود
وگرنه مستلزم تسلسل است. بديهى است كه علم واجب الوجود، علاوه بر اينكه فعلى است،
از ناحيه ذات مقدّس خود اوست.
فصل پانزدهم
در اين فصل از بخش سوم، سخن درباره اين است كه واجب الوجود، ذات
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 24