اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 211
حكماى مشّا نيز با مطرح كردن علم فعلى براى خداوند، قائلند كه علم
خداوند، سبب است؛ ولى اينان هرگز سببيّت و فعلى بودن علم خداوند را مستلزم جبر
ندانستهاند؛ چرا كه علم خداوند به فعل ارادى و اختيارى انسان تعلّق گرفته، نه به
فعل مطلق و اگر علم خداوند از انسان سلب اختيار كند، تخلّف معلوم از علم لازم
مىآيد و اين هم محال است.
خواجه طوسى در پاسخ خيّام گفته است:
علم ازلى علت عصيان بودن
نزد فضلا ز غايت جهل بود
خواجه در تجريد الاعتقاد بىآنكه علم خدا را انفعالى و معلول
معرّفى كند، براى رفع شبهه جبر اشعرى مىفرمايد: «و العلم تابع». [1]
به يقين مقصود خواجه، از علم تابع، علم انفعالى نيست؛ چرا كه چنين
علمى براى خداوند متعال، نقص است؛ بلكه مقصود همان علم فعلى است. منتها نبايد علم
فعلى را همواره سبب معلوم بدانيم؛ بلكه علم فعلى برگرفته از معلوم نيست؛ چه اينكه
سبب وجود آن باشد و چه نباشد. در برابر، علم انفعالى، برگرفته از معلوم و از راه
تأثّر عالم از امور خارجى پديد مىآيد.
در حقيقت، بنابر نظر خواجه بايد گفت: گرچه علم خداوند سبب فعل ما
نيست؛ ولى بر تمام افعال، حركات و سكنات احاطه دارد.
براى روشن شدن مطلب، نمونهاى مىآوريم: منجّمى كه مىداند در فلان
منطقه و فلان ساعت، خورشيد گرفتگى پيش مىآيد، علم او سبب پديده خورشيد گرفتگى
نيست؛ ولى او بر جريان آن پديده، احاطه تام يا ناقص علمى دارد. اين علم، علم انفعالى
نيست؛ بلكه علم فعلى است؛ چرا كه برگرفته از پديده خارجى نيست. پس بايد بگوييم:
تابع است. هر علم انفعالى، تابع است؛ ولى لازم نيست هر علم تابعى، انفعالى باشد.
[1] . خواجه طوسى، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، مقصد 3، فصل 3،
مسئله 5.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 211