اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 147
عقل فعّال يا كامل شدن يكباره نفس نيست؛ بلكه مشكل يا مشكلهاى
ديگرى هم دارد.
يكى از مشكلها همان است كه در فصل هفتم مطرح شد. در آنجا سخن
درباره خود مسئله اتحاد عاقل و معقول بود و روشن شد كه تمام فرضهايى كه براى
اتحاد آنها قابل مطرح شدن است، يا باطل است يا غير از اتحاد است. خواه بنابر عدم
تغيير عاقل و خواه بنابر تغيير احوال و اوصاف آن و خواه بنابر تغيير ذات آن.
در اينجا هنگامىكه نفس با صورتهاى عقلى عقل مستفاد متّحد مىشود،
همان احتمالهاى سهگانهاى كه شيخ الرئيس آنها را باطل كرده يا خارج از اتحاد
دانسته است، مطرح مىشود.
مشكل ديگر همان است كه در فصل هشتم مطرح شد، در آنجا سخن درباره
اتحاد معقولها بود. آيا عاقلى كه پس از تعقّل «الف» به تعقّل «ب» نايل مىشود،
تغيير كرده يا تغيير نكرده. اگر تغيير نكرده، همان است كه بوده و اگر تغيير كرده،
وصفش تغيير كرده، يا ذاتش و چون همه فرضها يا باطل يا غير از اتحاد است، روشن
مىشود كه اتحاد معقولها هم باطل است.
در مورد اتحاد معقولهاى عقل مستفاد با يكديگر، نفس يا بايد بدون
تغيير بماند يا در ذات يا وصفش تغييرى پديد آيد. همه اين فرضها به لحاظ نگنجيدن
در قالب مسئله اتحاد باطل است.
***
در اينجا نيز بايد به محضر شيخ الرئيس عرض كنيم كه آنچه محال و
ممتنع است، همان اتحاد ماهوى معقولهاست كه قابل پذيرش نيست؛ ولى اگر منظور،
اتّحاد وجودى آنها باشد، چه ايرادى دارد؟ اين همان چيزى است كه به قراين و شواهد
معلوم است كه خود شيخ الرئيس هم آنرا پذيرفته است.
نتيجه اين است كه اتحاد عاقل و معقول و اتحاد معقولها، به حسب وجود،
جايز و به حسب ماهيّت، محال و ممتنع است و اما اتحاد عاقلها داستان ديگرى است كه
به آن اشاره شد.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 147