اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 145
ما از مكتب خود او آموختهايم كه اتّصال و انفصال حقيقى از آن جسم
است و اصولا هيولاى اجسام است كه قابل فصل و وصل است وگرنه صورت جسم، همان اتّصال
است، آن هم نه اتّصال عرضى و كمّى، بلكه اتّصال ديگرى است كه بايد آنرا اتّصال
جوهرى بناميم.
بنابراين، اتّصال و عدم اتّصال كه همان انفصال و تقابل آنها تقابل
عدم و ملكه است، از ساحت مجرّدات، دور است و اگر ادراكهاى عقلى، نفس را منوط به
اتّصال آن به عقل فعّال دانستهاند، به معناى اتّصال دو جسم نيست، چنانكه انفصال
آنها نيز غير از انفصال دو جسم است.
صدر المتألّهين از اصطلاح شهود استفاده كرده است. روشن است كه اين
شهود، شهود بصرى نيست؛ بلكه شهودى ديگر از مقولهاى ديگر است. وانگهى وى ملاك
ادراكهاى عقلى را شهود از دور، شناخته است. اين دورى هم غير از آنچيزى است كه در
مقوله زمان و مكان مىگنجد.
يكى از مشكلات مسائل عقلى و فلسفى همين است كه ما ناگزيريم در اين
مرحله از همان الفاظى استفاده كنيم كه در زندگى عادّى و محاورات عرفى به كار
مىبريم.
واژههاى اتّصال، انفصال، شهود، قرب، بعد، نزول، صعود، قوس و ... همه
از اين قبيلند.
بنابراين، ما اگر ذهن خود را از معناى عرفى و معمولى اتّصال، آزاد
كنيم، هيچ مانعى ندارد كه اتّصال را ملازم با اتحاد بدانيم. در اين صورت، هيچيك
از دو محذورى كه ذهن فيلسوف سترك عالم اسلام را به خود مشغول كرده، لازم نمىآيد.
نه عقل فعّال، تكّهپاره و تقسيم مىشود و نه هر نفسى مىتواند ره صد
ساله را در يك شب يا بهطور دفعى، بپيمايد و به تمام علوم و معارف عقل فعّال دست
بيازد؛ بلكه اگر نفس به درجه قرب تام و شهود كامل برسد، به همه معقولهاى عقل
فعّال راه مىيابد؛ چنانكه نفس در مرتبه عقل مستفاد چنين مىشود؛ ولى اگر به چنين
درجهاى دست يابد، تنها در حدّ توان خويش به برخى از معقولهاى عقل فعّال، مىرسد.
بنابراين،
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 145